عاشقانه
از دار دنیا خسته ام، دیگر تو ویرانم مکن
بار سفر بر بسته ام، زین ره پشیمانم مکن
آشفته از این بی کسی، آواره ی شهر و دیار
شاید بیابم مأمنی، منع و پریشانم مکن
گر نیستی آرامشم یا مرهمی بر حال من
بگذر از این شوریده سر، با غصه گریانم مکن
از چرخ گردون فلک بسیار دیدم ناخوشی
بستم لب از کفر و گناه بی دین و ایمانم مکن
یاری کن این آشفته را، حیرانم و بی ادعا
راهی شدم براین سفر،محکومِ پایانم مکن
بار سفر بر بسته ام، زین ره پشیمانم مکن
آشفته از این بی کسی، آواره ی شهر و دیار
شاید بیابم مأمنی، منع و پریشانم مکن
گر نیستی آرامشم یا مرهمی بر حال من
بگذر از این شوریده سر، با غصه گریانم مکن
از چرخ گردون فلک بسیار دیدم ناخوشی
بستم لب از کفر و گناه بی دین و ایمانم مکن
یاری کن این آشفته را، حیرانم و بی ادعا
راهی شدم براین سفر،محکومِ پایانم مکن
۱۰.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.