۵۹. ادعای سید علی محمد شیرازی ۳👇
۵۹. ادعای سید علی محمد شیرازی ۳👇
باب(سید علی محمد شیرازی) به طور رسمی دو مرتبه از ادعاهای کاذب خویش توبه نموده اظهار پشیمانی کرده است:👇
الف. پس از بازگشت به بوشهر در زمانی که هنوز از ادّعای بابیّتِ امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود در رمضان ۱۲۶۱ دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود برفراز منبر گفت: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند. لعنت خدا برکسی که مرا باب امام بداند…». (اشراق خاوری، ص۱۴۱)
ب. در اواخر سلطنت محمّد شاه، سیّد علی محمّد را به تبریز بردند و مجلسی با حضور چند تن از علما ترتیب دادند. وی در آنجا آشکارا از مقام مهدویّت خود سخن گفت و «بابیّت امام زمان» را که پیش از آن به تصریح ادّعا کرده بود به «بابیّت علم خداوند» تأویل کرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همینکه از وی سؤال شد: از معجزه چه داری ؟ گفت: اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل میکنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: «سُبْحانَ اللهِ القُدّوسِ السُبُّوحِ الّذی خَلَقَ السَّماوات والأرضَ کَما خَلَقَ هذه العَصا آیهً من آیاتِه!» و إعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند، امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم میتوانم تلفیق کنم و گفت: «الحمدُلله الَّذی خَلَقَ العَصا کَما خَلَقَ الصَّباحَ والمَسا!» (ظهورالحق، ج۳، ص۱۴) پس از آشکارشدن عجزش وی را چوب زده تنبیه نمودند و از دعاوی خویش تبرّی جست و اظهار پشیمانی کرد و خطاب به ولیعهد، توبهنامه رسمی نوشت. (کشف الغطاء، ص ۲۰۴ـ۲۰۵)
در بحث بعدی برخی از عقاید او را به اختصار بیان خواهیم کرد.
ادامه دارد..
#متمهدیان #مدعیان_دروغین_مهدویت
باب(سید علی محمد شیرازی) به طور رسمی دو مرتبه از ادعاهای کاذب خویش توبه نموده اظهار پشیمانی کرده است:👇
الف. پس از بازگشت به بوشهر در زمانی که هنوز از ادّعای بابیّتِ امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود در رمضان ۱۲۶۱ دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود برفراز منبر گفت: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند. لعنت خدا برکسی که مرا باب امام بداند…». (اشراق خاوری، ص۱۴۱)
ب. در اواخر سلطنت محمّد شاه، سیّد علی محمّد را به تبریز بردند و مجلسی با حضور چند تن از علما ترتیب دادند. وی در آنجا آشکارا از مقام مهدویّت خود سخن گفت و «بابیّت امام زمان» را که پیش از آن به تصریح ادّعا کرده بود به «بابیّت علم خداوند» تأویل کرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همینکه از وی سؤال شد: از معجزه چه داری ؟ گفت: اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل میکنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: «سُبْحانَ اللهِ القُدّوسِ السُبُّوحِ الّذی خَلَقَ السَّماوات والأرضَ کَما خَلَقَ هذه العَصا آیهً من آیاتِه!» و إعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند، امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم میتوانم تلفیق کنم و گفت: «الحمدُلله الَّذی خَلَقَ العَصا کَما خَلَقَ الصَّباحَ والمَسا!» (ظهورالحق، ج۳، ص۱۴) پس از آشکارشدن عجزش وی را چوب زده تنبیه نمودند و از دعاوی خویش تبرّی جست و اظهار پشیمانی کرد و خطاب به ولیعهد، توبهنامه رسمی نوشت. (کشف الغطاء، ص ۲۰۴ـ۲۰۵)
در بحث بعدی برخی از عقاید او را به اختصار بیان خواهیم کرد.
ادامه دارد..
#متمهدیان #مدعیان_دروغین_مهدویت
۸۰۹
۱۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.