🦋گیسوی شب🦋
🦋گیسوی شب🦋
# پارت صد وسی ..
آریا:
یاشار دویید طرف گیسو وگلین منم پشت سرش چراهر چی بلابود سر گیسو میومد
گلین با گریه گفت : نمی تونه خوب نفس بکشه
- ترسیده
یاشار : چیکار کنیم
آنا با شیشه آب اومد کنارمون شیشه رو ازش گرفتم
- گیسو ...گیسو دختر نگام کن چیزی نبود تموم شد ...
آروم زدم به گونه اش
گلین : خواهری تو رو خدا یه چیزی بگو
به گلین اخم کردم وانگشتمو جلو دهنم گرفتم که چیزی نگه اون بیشتر بترسه
- گیسو یه لحظه نگام کن دختر ..
چشای پر اشکش رو باز کرد ونگام کرد
- چیزی نیس تموم شد یکم آب بخور
دندوناش میخورد بهم و می لرزید
یاشار : رفتن عوضی ها
- یاشار ماشینو بیار
آنا ویاشار رفتن گلین نگام کرد وگفت : مامان پوستمو می کنه گفت گیسو رو نبر
- سا کت گلین چیزی نیس فقط خیلی ترسیده
آروم زدم به گونه ای گیسو
- گیسو منو ببین
دستشو گرفتم مثله یخ بود ترسیدم نمی دونستم چیکار کنم گلین : آریا ...چرا رنگت پریده خواهرم چی شده
- ساکت شو گلین
از بغل گلین درش آوردم
- گیسو ...گیسو تو رو خدا نگام کن ...
یاشار ماشینو کنارمون نگه داشت وزود پیاده شد
- یاشار
یاشاربا ترس گفت : چی شده
- نفسش داره کند میشه یخ کرده بخاری رو روشن کن زیادش کن
گیسو رو گذاشتم صندلی عقب
- اون پشت یه پتو هست برام بیارش
یاشارزود پتو آورد وبرگشت سر گلین داد زد
-ساکت شو گلین
آنا گلین بغل کرد بود ودلداریش داد
کنارگیسو نشستم ودر رو بستم نمی دونستم کارم درسته یا نه ولی تنها راهی که به ذهنم می رسید همین بود بغلش کردم تو گوشش حرف زدم با دستم گونشو آروم ماساژ می دادم تو ماشین گرم شده بود ولی اون نه سرد بود کم کم تنفسش آروم شدواین نشونه ای خوبی بود
دستمو گذاشتم رو قلبش آروم می زد
- گیسو پاشو دختر تو چرا انقدر ضعیفی پاشو
آروم زدم به گونه اش رو پیشونیم عرق نشسته بود گرمم شده بود تو ماشین خیلی گرم بود
- گیسو ...
تکونی خورد وچشاشو باز کرد
لب زدم : خوبی
دوباره چشاشو بست
- گیسو یه لح...
دوباره چشاشو باز کرد
- آریا...
صدام که زد نفس عمیقی کشیدم
- خوبی
به چشاش نگاه کردم
# پارت صد وسی ..
آریا:
یاشار دویید طرف گیسو وگلین منم پشت سرش چراهر چی بلابود سر گیسو میومد
گلین با گریه گفت : نمی تونه خوب نفس بکشه
- ترسیده
یاشار : چیکار کنیم
آنا با شیشه آب اومد کنارمون شیشه رو ازش گرفتم
- گیسو ...گیسو دختر نگام کن چیزی نبود تموم شد ...
آروم زدم به گونه اش
گلین : خواهری تو رو خدا یه چیزی بگو
به گلین اخم کردم وانگشتمو جلو دهنم گرفتم که چیزی نگه اون بیشتر بترسه
- گیسو یه لحظه نگام کن دختر ..
چشای پر اشکش رو باز کرد ونگام کرد
- چیزی نیس تموم شد یکم آب بخور
دندوناش میخورد بهم و می لرزید
یاشار : رفتن عوضی ها
- یاشار ماشینو بیار
آنا ویاشار رفتن گلین نگام کرد وگفت : مامان پوستمو می کنه گفت گیسو رو نبر
- سا کت گلین چیزی نیس فقط خیلی ترسیده
آروم زدم به گونه ای گیسو
- گیسو منو ببین
دستشو گرفتم مثله یخ بود ترسیدم نمی دونستم چیکار کنم گلین : آریا ...چرا رنگت پریده خواهرم چی شده
- ساکت شو گلین
از بغل گلین درش آوردم
- گیسو ...گیسو تو رو خدا نگام کن ...
یاشار ماشینو کنارمون نگه داشت وزود پیاده شد
- یاشار
یاشاربا ترس گفت : چی شده
- نفسش داره کند میشه یخ کرده بخاری رو روشن کن زیادش کن
گیسو رو گذاشتم صندلی عقب
- اون پشت یه پتو هست برام بیارش
یاشارزود پتو آورد وبرگشت سر گلین داد زد
-ساکت شو گلین
آنا گلین بغل کرد بود ودلداریش داد
کنارگیسو نشستم ودر رو بستم نمی دونستم کارم درسته یا نه ولی تنها راهی که به ذهنم می رسید همین بود بغلش کردم تو گوشش حرف زدم با دستم گونشو آروم ماساژ می دادم تو ماشین گرم شده بود ولی اون نه سرد بود کم کم تنفسش آروم شدواین نشونه ای خوبی بود
دستمو گذاشتم رو قلبش آروم می زد
- گیسو پاشو دختر تو چرا انقدر ضعیفی پاشو
آروم زدم به گونه اش رو پیشونیم عرق نشسته بود گرمم شده بود تو ماشین خیلی گرم بود
- گیسو ...
تکونی خورد وچشاشو باز کرد
لب زدم : خوبی
دوباره چشاشو بست
- گیسو یه لح...
دوباره چشاشو باز کرد
- آریا...
صدام که زد نفس عمیقی کشیدم
- خوبی
به چشاش نگاه کردم
۱۹.۶k
۰۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.