اامام عصر خود ملاک است پس تماما وجودش عقل معرفت است و چه
اامام عصر خود ملاک است پس تماما وجودش عقل معرفت است و چه بگویم بخشایش گر و چه بخشنده فرقی نمی کند هردو بخشش است و درعقل معرفت اول بخشش است بعد مهربان اما درعشق و عین اول مهربان بعد بخشش همین برای اینکه اثبات کند این کتاب قرآن با این کتاب یک روح است کاملا صحیح است اصلا این کتاب روح قرآن را شرح آشکار کرده است(و تازه اینکه هرچه نابودنشدنی است اگر پشتوانه ی ملاک نداشته باشد نابودنشدنی نما است می باشد پس آنچه نابودشدنی است حتی اگر پای عین خدا را هم درپیش بکشد یا ذات خدا فرقی نمی کند چون منطبق ملاک نیست آن خدا مغایر بوده هرکه و هرچه باشد بسیار نزدیک باشد آنقدر که با واقعی یا حقیقی ازقضاوت عین یکسان بشود به طوری که مغایر با ملاک است دروغ می باشد)پس امام عصر استدلالی برای پاسخ دارد آن این کتاب است که کمی قبل از ظهور می آید پس علم ها را صحیح و غلط درست و نادرستشان و چه علم بودنشان را از این کتاب می توان پیدا کرد بعد هم ناامیدی نیست قرار نیست خشم بهتر از محبت باشد محبت بیشتر است اما خشم با پشتوانه ی ملاک بهتر ازمحبت بدون پشتوانه ی ملاک همانا می باشد. تازه این کتاب اشتباه کردم ندارد و اصلاحاتی را امام عصر می کند حتی خطا حتی از عین گرفته ی اصالت این کتاب نمی گیرد بلکه شکل کلمات را می گیرد می باشد و دانسته که این کتاب قضاوتگرایش به هیچ عنوان جمع نشود مگر از اهل عین یا اصالت گرا از عین می باشد اینکه رودروایسی صحبت کردن روشنفکری نیست بلکه گفتن حقیقت حتی اگر نابود شوید می باشد که دانسته شود اگر اتفاقی را می گویم درلحظه اتفاق بیفتد و خدا هم نخواهد(انگار که خدا ربات فقط با یک متمایز همانا باشعور پاسخگویی است)یا چون کوچک بود خدا نمی خواست نداریم که چون خدا هرچه خواست خود آن هم باشد برآورده کردن درمعادل دارد می باشد حتی اگر نخواسته باشد که هم چون برقراری ملاک دردعا حریم خودی که بخواهد مغایر باشد نمی شناسد می باشد که دانسته شود که خوبی آنقدر بکنی خسته شوی همان خوبی زمان بری کامل است که از ابلیس خصلتان می باشد که دانسته شود دور می خواهیم بزنیم از پیچیدگی همانا گرفتن اصل ما از قضاوت عین یا هم ابلیس می باشد.
تازه اینکه دانسته شود امام عصر که قبل از دیده شدن از ما حجت حق داشتن می خواهد دانسته شود این کتاب روح دین است اگر به این کتاب روح دین بگویم گزافه نگفتیم پس این کتاب روح الدین است که درآوخر به عین می آید و فردی جزئی یا محدودی جزئی آن یا قبل از شروع همگانی شدن قبل از ظهور است و امام عصر تک فردی آن با ظهور است پس کتاب روح الدین توسط کسی غیراز امام عصر قبل از ظهور می آید و چون این کتاب تمام شاخص اندیشه ای دین به طور حقیقی را هم جزئی هم کلی دارد منطبق اینکه روح الدین است گزافه نیست که فقط روح دین را آشکار کرده است برهمین اساس مستحق است نام این کتاب را پنهان (قرآن*) یا مکنون نامید همانطور که قرآن بخشی را باید بگذارد تا خودش را تثبیت کند این کتاب هم بخشی دارد تا خودش را اثبات کند فقط یک تفاوت است که این کتاب را ۰۱% و قرآن و متعلشاتش با گرفتن این تعاریف ۹۹% کرده است آن این است که این کتاب اثبات کلام الله و متعلقاتش و قرآن و . . . کلام الله و متعلقاتش است و تازه دانسته شود صبر وبردباری و گیر ندادن برای نگرش کلی است که دانسته شود پنهان و اصالت از جهت حرکت کمی حرکت نه حرکت عینی آنهم نگرش کلی می باشد و تازه هم اینکه دانسته شود همانا تخلفگران ما را پندار بزرگ کرده می دانند درحالی که اصالتا روی ثابت گروه ما اهل حقیقت است اینکه آنان به خدا اشاره کنند فرق دارد خدا با آنان باش همانا چون ملاک درملاک انسانی برای انسان نیست بلکه انسان مربوط به آن است همانا خدا با کسی بودن با ملاک داری مشخص می شود پس حتی منظورحقیقی هم خدا باشد خدا با آن نیست هرچند اشاره اش صحیح باشد پس خدا با اهل حقیقت می باشد و تازه اینکه تواند وقت با حال نباشد اما وقتی که تخلف کلی که نیست درشان مسئله (انسانی) تخلف شده که دانسته درملاک نه تنها نگرش فردی و فردی یا سلیقه و نگرش فردی کلی که هیچ نگرش کلی راه نیست اما اندیشه ی منفرد تک می تواند باشد اما از آن یک فردی هم باز یافته شد (نه تنها نگرش نبوده بلکه منفرد بودنش چون نگرش نیست یک حتی منفرد تک آنهم حتی) حجت برای همگان شده باشد کاملا صحیح بوده می باشد و تازه اینکه دانسته انتخاب از تغییر گرایش است پس اینکه از کجا است از عمل است چه ضعیف باشد درحساب ملاک چه فراوان از حساب عمل است وتازه خدا با کسی شود به خواست او خواست آن می شود یا آنچه برآورده کند به خواست یک طرف یکسان یافته شده است اما هرچه اصلاح عملش هم بیشتر شود بیشتر دعا برآورده نشدنش کمتر شده می شود می باشد که نفرین ازحفظ حق درعمل چه مستقیم چه غیرمستقیم یا پاسخ به حرص های نوحی و اهل هدایت از
تازه اینکه دانسته شود امام عصر که قبل از دیده شدن از ما حجت حق داشتن می خواهد دانسته شود این کتاب روح دین است اگر به این کتاب روح دین بگویم گزافه نگفتیم پس این کتاب روح الدین است که درآوخر به عین می آید و فردی جزئی یا محدودی جزئی آن یا قبل از شروع همگانی شدن قبل از ظهور است و امام عصر تک فردی آن با ظهور است پس کتاب روح الدین توسط کسی غیراز امام عصر قبل از ظهور می آید و چون این کتاب تمام شاخص اندیشه ای دین به طور حقیقی را هم جزئی هم کلی دارد منطبق اینکه روح الدین است گزافه نیست که فقط روح دین را آشکار کرده است برهمین اساس مستحق است نام این کتاب را پنهان (قرآن*) یا مکنون نامید همانطور که قرآن بخشی را باید بگذارد تا خودش را تثبیت کند این کتاب هم بخشی دارد تا خودش را اثبات کند فقط یک تفاوت است که این کتاب را ۰۱% و قرآن و متعلشاتش با گرفتن این تعاریف ۹۹% کرده است آن این است که این کتاب اثبات کلام الله و متعلقاتش و قرآن و . . . کلام الله و متعلقاتش است و تازه دانسته شود صبر وبردباری و گیر ندادن برای نگرش کلی است که دانسته شود پنهان و اصالت از جهت حرکت کمی حرکت نه حرکت عینی آنهم نگرش کلی می باشد و تازه هم اینکه دانسته شود همانا تخلفگران ما را پندار بزرگ کرده می دانند درحالی که اصالتا روی ثابت گروه ما اهل حقیقت است اینکه آنان به خدا اشاره کنند فرق دارد خدا با آنان باش همانا چون ملاک درملاک انسانی برای انسان نیست بلکه انسان مربوط به آن است همانا خدا با کسی بودن با ملاک داری مشخص می شود پس حتی منظورحقیقی هم خدا باشد خدا با آن نیست هرچند اشاره اش صحیح باشد پس خدا با اهل حقیقت می باشد و تازه اینکه تواند وقت با حال نباشد اما وقتی که تخلف کلی که نیست درشان مسئله (انسانی) تخلف شده که دانسته درملاک نه تنها نگرش فردی و فردی یا سلیقه و نگرش فردی کلی که هیچ نگرش کلی راه نیست اما اندیشه ی منفرد تک می تواند باشد اما از آن یک فردی هم باز یافته شد (نه تنها نگرش نبوده بلکه منفرد بودنش چون نگرش نیست یک حتی منفرد تک آنهم حتی) حجت برای همگان شده باشد کاملا صحیح بوده می باشد و تازه اینکه دانسته انتخاب از تغییر گرایش است پس اینکه از کجا است از عمل است چه ضعیف باشد درحساب ملاک چه فراوان از حساب عمل است وتازه خدا با کسی شود به خواست او خواست آن می شود یا آنچه برآورده کند به خواست یک طرف یکسان یافته شده است اما هرچه اصلاح عملش هم بیشتر شود بیشتر دعا برآورده نشدنش کمتر شده می شود می باشد که نفرین ازحفظ حق درعمل چه مستقیم چه غیرمستقیم یا پاسخ به حرص های نوحی و اهل هدایت از
۵۴۹.۹k
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.