جان عزیزت بیا ...!
جان عزیزت بیا ...!
بیا دستِ این احمقِ بی سرُپا را بگیرُ ببر همانجایی که خودت گم شدی، گورش کن !
خیالت را میگویم...
خیال میکند خیلی مرد است ; هرشب می آید ، لالاییِ نبودنت را میخواند ...! گند میزند به بی خیالی هایم ، بعد هم میرود ..
بیا جان ِ عزیزت ...
بیا..!
بیا دستِ این احمقِ بی سرُپا را بگیرُ ببر همانجایی که خودت گم شدی، گورش کن !
خیالت را میگویم...
خیال میکند خیلی مرد است ; هرشب می آید ، لالاییِ نبودنت را میخواند ...! گند میزند به بی خیالی هایم ، بعد هم میرود ..
بیا جان ِ عزیزت ...
بیا..!
۱.۰k
۳۰ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.