💭
💭
چشم هایش نه به سیاهی شب بود،
و نه به آبی آسمان میماند،
چشم هایش قهوه ای بود،
اما عمیق تر از شب،
و پاک تر از آسمان،
میتوانستم درون چشم هایش
جهانم را ببینم
دنیایی که آرزوی ساختنش را داشتم،
میان چشم هایش بود،
چشم هایش ساده بود اما ،
من عظمت خالق را در چشم هایش دیدم،
چشم میتواند بدون کلمه ای ،
بی هیچ صدایی ،
تا عمق جان آدمی رسوخ کند،
و بی هیچ صدایی بلند ترین دوستت
دارم تمام تاریخ را فریاد بزند....
#عرفان_وفایی
چشم هایش نه به سیاهی شب بود،
و نه به آبی آسمان میماند،
چشم هایش قهوه ای بود،
اما عمیق تر از شب،
و پاک تر از آسمان،
میتوانستم درون چشم هایش
جهانم را ببینم
دنیایی که آرزوی ساختنش را داشتم،
میان چشم هایش بود،
چشم هایش ساده بود اما ،
من عظمت خالق را در چشم هایش دیدم،
چشم میتواند بدون کلمه ای ،
بی هیچ صدایی ،
تا عمق جان آدمی رسوخ کند،
و بی هیچ صدایی بلند ترین دوستت
دارم تمام تاریخ را فریاد بزند....
#عرفان_وفایی
۵.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.