- هیجده سالم که بود مجبور شدم یک نفر رو فراموش کنم و چون
- هیجده سالم که بود مجبور شدم یک نفر رو فراموش کنم و چون بلد نبودم، مثل بچه ها گریه میکردم .
آدمها برام پر از حرفای نامفهوم بودن .
حرف هایی مثل ‹ بعدا به حال این روزهات میخندی › یا ‹ جاش رو آدمهای دیگه پر میکنن . . ›
تا مدت ها، شب ها رو بی خواب بودم .
بعضی از آدما رو تو خیابون از پشت با اون اشتباه میگرفتم ، بعضی وقت ها دلم برا صدا کردن اسمش تنگ میشد و با هر آدمی که اسم اون رو داشت دمخور میشدم .
خودم رو مقصر میدونستم و احساس میکردم اگر آدم بهتری میبودم اون هیچوقت منو به حال خودم رها نمیکرد ؛
گوش کردی امروز که تو حال سالها پیش من رو داری و قلبت فشردست ، بذار برات حرف های نامفهموم نزنم . .
تو قرار نیست هیچوقت به حال این روزهات بخندی .
تو امروز با تمام وجودت موسیقی غمگین رو میفهمی ، میتونی از ته دل گریه کنی و شب ها از بی قراری بیداری .
تو نمیفهمی چقدر تو دنیای آدم بزرگ ها فراموش شدست بی قراری .
گریه ی از ته دل و شب بیداری برای کسی که دیگه نیست .
فیلمش کن، عکسش کن، بنویس .
من بهت میگم اگر قلبت فشردست و گریه داری ، تا میتونی ازشون لذت ببر چون سالها بعد ، آدمها نمیذارن با خودت انقدر صادق باشی
آدمها برام پر از حرفای نامفهوم بودن .
حرف هایی مثل ‹ بعدا به حال این روزهات میخندی › یا ‹ جاش رو آدمهای دیگه پر میکنن . . ›
تا مدت ها، شب ها رو بی خواب بودم .
بعضی از آدما رو تو خیابون از پشت با اون اشتباه میگرفتم ، بعضی وقت ها دلم برا صدا کردن اسمش تنگ میشد و با هر آدمی که اسم اون رو داشت دمخور میشدم .
خودم رو مقصر میدونستم و احساس میکردم اگر آدم بهتری میبودم اون هیچوقت منو به حال خودم رها نمیکرد ؛
گوش کردی امروز که تو حال سالها پیش من رو داری و قلبت فشردست ، بذار برات حرف های نامفهموم نزنم . .
تو قرار نیست هیچوقت به حال این روزهات بخندی .
تو امروز با تمام وجودت موسیقی غمگین رو میفهمی ، میتونی از ته دل گریه کنی و شب ها از بی قراری بیداری .
تو نمیفهمی چقدر تو دنیای آدم بزرگ ها فراموش شدست بی قراری .
گریه ی از ته دل و شب بیداری برای کسی که دیگه نیست .
فیلمش کن، عکسش کن، بنویس .
من بهت میگم اگر قلبت فشردست و گریه داری ، تا میتونی ازشون لذت ببر چون سالها بعد ، آدمها نمیذارن با خودت انقدر صادق باشی
۸.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.