سناریو
ازدواج اجباری
پارت 18
الان بعد ازظهره وناهار خوردم موهامو سشوار کشیدم
مامانم رفت آرایشگاه خواهرمو آرایشگاه تا اذیت نکنه
موهاشو درست کنن ( اسلاید های بعد)
من رفتم آرایش کردم لباس پوشیدم و مامانم اومد آماد شدیم که بریم تالار
جونگ کوک: تو چرا انقد خوشگلی
ا. ت: نمیدونم
جونگ کوک: 😂😁
سوار ماشین شدیم
رسیدم اونجا
جونگ کوک: ا. ت من نمی خوام ازت جداشم
ا. ت: یکم تحمل کن
جونگ کوک: اه فقط بخاطر تو باشه
انقد رقصیدم که جان نداشتم با یکی از فامیلم رفتیم داخل اتاق پرو
کلی فیلم چرت وپرت گرفتیم با عکس
بعد شام شد
بعد یسری مهمونا رفتن
مردا اومدن
ا. ت: سلام
جونگ کوک: سلام ، بلخره دیدمت
ا. ت: هه پس فردا هم دوباره یه عروسی دیگه ایندفعه با دوماده
امروز با عروس
جونگ کوک: نه، وای
جونگ کوک نشست
ا. ت: چرا نشستی
جونگ کوک: من که رقص ایرانی بلد نیستم
ا. ت: بیا بهت یاد میدم
خلاصه یکم شد یاد گرفت
و نوبت رقص چاقو شد منم جلو
چون کلاس رقص رفته بودم به من گفتن
رفتم رقصیدم وکلی شاباش گرفتم
جونگ کوک: چه زن با استعدادی داشتم خبر نداشتم
ا. ت: ژست گرفتم
رفتیم خو نه لباسامو عوض کردم آرایشمو پاک کردم
کنار کوک دراز کشیدم و فیلم عکسا بهش نشون دادم
جونگ کوک: جججججججرررررررر😂😂😂😂😂😂
ا. ت:🤣
جونگ کوک: ا. ت گوشیتو بده
خوابم نمیبره یکم بگردم توش
ا. ت: باشه بیا ، پس تو هم گوشیتو بده
جونگ کوک : باشه
داشتم عکساشو میدم همچی عادی بود
جونگ کوک: ا. ت این پسره تو عکس کیه
ا. ت: دوست دوران ابتدایی کلاس باهم میرفتیم اینا
جونگ کوک: اینا یعنی چی
ا. ت: مثلا من خونشون میرفتم اون میومد خونه ما
جونگ کوک: آها، این پسرا کیه باهاشون گرمانه عکس گرفتی
ا. ت: این دورانی که آلمان بودم این دوستم بودن یه اکیپ بودیم
وای خیلی بچه های خوبی هستن سالی یکبار بهشون سرمیزنم
پایه ان ، دلم براشون تنگ شد
جونگ کوک: این پسره باز کیه، اینم دوستته
ا. ت: آره این دوست یه ترم تو دانشگاه ایران خوندمه
خیلی باحاله
جونگ کوک یه ربع بعد: چرا این لباسات اندازه کف دسته منه
ا. ت: وای من این لباسا پارتی دخترونه میپوشیدم
جونگ کوک: تو چقد عکس داری یکی با من نداری
ا. ت: خودتت هیچ وقت نگفتی فکر میکردم دوست نداری
جونگ کوک: دوست دارم
ا. ت: باشه
جونگ کوک: این پسره کیه؟
ا. ت: این شبا تو آلمان میرفتم مسابقه ماشینا نگاه کنم باهش دوست شدم
الان زنو بچه داره پارسال رفتم خونشون
جونگ کوک: چرا همه دوستای تو پسر بودن
ا. ت: همه نه نصف بعدشم مشکلش چیه مادر پدرم که مشکلی باهاش نداشتن
که
پارت 18
الان بعد ازظهره وناهار خوردم موهامو سشوار کشیدم
مامانم رفت آرایشگاه خواهرمو آرایشگاه تا اذیت نکنه
موهاشو درست کنن ( اسلاید های بعد)
من رفتم آرایش کردم لباس پوشیدم و مامانم اومد آماد شدیم که بریم تالار
جونگ کوک: تو چرا انقد خوشگلی
ا. ت: نمیدونم
جونگ کوک: 😂😁
سوار ماشین شدیم
رسیدم اونجا
جونگ کوک: ا. ت من نمی خوام ازت جداشم
ا. ت: یکم تحمل کن
جونگ کوک: اه فقط بخاطر تو باشه
انقد رقصیدم که جان نداشتم با یکی از فامیلم رفتیم داخل اتاق پرو
کلی فیلم چرت وپرت گرفتیم با عکس
بعد شام شد
بعد یسری مهمونا رفتن
مردا اومدن
ا. ت: سلام
جونگ کوک: سلام ، بلخره دیدمت
ا. ت: هه پس فردا هم دوباره یه عروسی دیگه ایندفعه با دوماده
امروز با عروس
جونگ کوک: نه، وای
جونگ کوک نشست
ا. ت: چرا نشستی
جونگ کوک: من که رقص ایرانی بلد نیستم
ا. ت: بیا بهت یاد میدم
خلاصه یکم شد یاد گرفت
و نوبت رقص چاقو شد منم جلو
چون کلاس رقص رفته بودم به من گفتن
رفتم رقصیدم وکلی شاباش گرفتم
جونگ کوک: چه زن با استعدادی داشتم خبر نداشتم
ا. ت: ژست گرفتم
رفتیم خو نه لباسامو عوض کردم آرایشمو پاک کردم
کنار کوک دراز کشیدم و فیلم عکسا بهش نشون دادم
جونگ کوک: جججججججرررررررر😂😂😂😂😂😂
ا. ت:🤣
جونگ کوک: ا. ت گوشیتو بده
خوابم نمیبره یکم بگردم توش
ا. ت: باشه بیا ، پس تو هم گوشیتو بده
جونگ کوک : باشه
داشتم عکساشو میدم همچی عادی بود
جونگ کوک: ا. ت این پسره تو عکس کیه
ا. ت: دوست دوران ابتدایی کلاس باهم میرفتیم اینا
جونگ کوک: اینا یعنی چی
ا. ت: مثلا من خونشون میرفتم اون میومد خونه ما
جونگ کوک: آها، این پسرا کیه باهاشون گرمانه عکس گرفتی
ا. ت: این دورانی که آلمان بودم این دوستم بودن یه اکیپ بودیم
وای خیلی بچه های خوبی هستن سالی یکبار بهشون سرمیزنم
پایه ان ، دلم براشون تنگ شد
جونگ کوک: این پسره باز کیه، اینم دوستته
ا. ت: آره این دوست یه ترم تو دانشگاه ایران خوندمه
خیلی باحاله
جونگ کوک یه ربع بعد: چرا این لباسات اندازه کف دسته منه
ا. ت: وای من این لباسا پارتی دخترونه میپوشیدم
جونگ کوک: تو چقد عکس داری یکی با من نداری
ا. ت: خودتت هیچ وقت نگفتی فکر میکردم دوست نداری
جونگ کوک: دوست دارم
ا. ت: باشه
جونگ کوک: این پسره کیه؟
ا. ت: این شبا تو آلمان میرفتم مسابقه ماشینا نگاه کنم باهش دوست شدم
الان زنو بچه داره پارسال رفتم خونشون
جونگ کوک: چرا همه دوستای تو پسر بودن
ا. ت: همه نه نصف بعدشم مشکلش چیه مادر پدرم که مشکلی باهاش نداشتن
که
۱۱.۷k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.