سجاده را دوست داشتم،
سجاده را دوست داشتم،
اسمش را گذاشته بودم :
«آغوش همیشه بازِ خدا» ...
هر جا سجاده بود، میشد با خدا خلوت کرد ...
هنوز هم سجاده را دوست دارم
اما یاد گرفتم برای خلوت کردن با خدا لازم نیست دنبال سجاده بگردم ...
تمام زمین سجاده است
وقتی که خدا لحظه به لحظه در یاد من است ...
اسمش را گذاشته بودم :
«آغوش همیشه بازِ خدا» ...
هر جا سجاده بود، میشد با خدا خلوت کرد ...
هنوز هم سجاده را دوست دارم
اما یاد گرفتم برای خلوت کردن با خدا لازم نیست دنبال سجاده بگردم ...
تمام زمین سجاده است
وقتی که خدا لحظه به لحظه در یاد من است ...
۹۰۲
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.