کتاببخون ابله

#کتاب_بخون :ابله
پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجهٔ بیماری، به میهن خود بازمی‌گردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی در واقع میشکین دچار نوعی جنون شده‌است که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه، بی‌تجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدیدآورد. میشکین، در پرتو وجود راگوژین، همسفر خویش، فرصت می‌یابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. راگوژین، این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین، که از نظر روحی نقطه مقابل اوست، می‌گشاید. راگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فیلیپونیا احساس می‌کند بازمی‌گوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وضعیت مبهمی دارد، به انگیزه وظیفه‌شناسی، نه بی اکراه، معشوقه ولی نعمت خود می‌شود تا از این راه حق‌شناسی خود را به او نشان دهد. وی، که طبعاً مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به‌طور کلی نسبت به همه کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر می‌آید که برای خوار ساختن او به همین مزیت می‌نازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ می‌رسند، از یکدیگر جدا می‌شوند و پرنس نزد ژنرال یپانچین - همسر یکی از خویشان دورش - می‌رود به این امید که در زندگی تازه ای که می‌خواهد آغاز کند پشتیبانش باشد…
دیدگاه ها (۳)

#پادشاهان_ایران بلاش ، نوزدهمین پادشاه ساسانی ایران در میان ...

گزارش بی شرمانه گزارشگر ار تکواندو کیمیا علیزاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط