تکپارتی(درخواستی)
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#هیونجین
&وقتی کرم درونت فعال میشه...
علامت ا.ت+ علامت هیونجین_
ویو ا.ت؛
درون آینه به بدن نمایانت توسط لباسی که برای کرم ریزی خریده بودی نگاهی انداختی و با فکری که تو ذهنت داشتی لبخند کوتاه و شیطنت انگیزی زدی..
گوشی رو تو دستت گرفته و تا اطمینان لازم برای اینکه بدنت عالی به نظر برسه اینور و اونور نشونه گرفتی تا بلاخره جای مورد پسندت رسیدی!
عکسو گرفته و بدون ثانیه ای فکر کردن به عاقبت کارت به هیون فرستادی!
.
.
.
_بهتره لباستو درآری چون اگه خودم برسم لباس عزیزتو پاره میکنم!
با پیامی که از طرف هیونجین دریافت کردی لبخند رضایت باری زدی و چون پریود بودی و میدونستی هر چقدر هم تحریک باشه پریود باشی دست میکشه خندیدی و برای ادامه برنامه کرم ریزیت رو تخت منتظر هیونجین نشستی..
دقیقه ای نگذشت که هیونجین با شتاب زیاد از نیازش درو باز کرد و به تویی که رو تخت نشسته بودی و با پوزخند بهش خیره شده بودی نگاهی انداخت..
وارد اتاق شدو کراواتشو باز کرد و همینطور که دکمه های پیرهنشو باز میکرد از نیازش نالید:مگه نگفتم به عاقبت کار های که انجام میدی فکر کن هوانگ ا.ت!!!
+هی..
بدون اجازه دادن برای ادامه حرفت به سمتت امد و از کمرت گرفت و بلندت کرد..
_ا.ت میدونی از چه موقعیتی منو کشوندی اینجا؟؟
سرشو محکم وارد گردنت کرد و گاز محکمی زد..
_تو قشنگ بلدی منو از خود بی خود کنی بیبی گرل!
+هیون..
با قرار دادن لباش رو لبات خفت کرد و دستاشو حرارت بار به بدنت کشید بدون ثانیه ای جدا شدن ازت رو تخت قرارت داد و ادامه بوسشو رو تخت به حالت عمیق تری ادامه داد..
خیلی سعی کردی جداش کنی ولی خوب قدرتا بهش یک صدم هم نمی رسید..
ولی ثانیه ای نگذشت که هیون برای ادامه کار هاش از لبات دل کند که زود دست به کار شدی..
+هیون..م..ن..پری..ودم!*نفس نفس*
تو موقعیتی متوقفش کردی که داشت بند های لباستو با طرز بی کلافگی باز میکرد با خماری زیاد و تعجب بهت خیره شد و گفت:چی گفتی؟؟
+پریو..دم
_تو غلط کردی وقتی پریودی همچنین کار کثیفی کردی!
+بب..خشید
_مهم نیست بیب..*با این حرفش خندیدی که ثانیه ای نگذشت و خندتو با خاک یکسان کرد*..من ادامه میدم و تو زیرم پاره میشی و جون میدی و همینطور التماسم میکنیو اینبار هیونجین جنتلمت به یه عوضی تبدیل میشه بیبی..گفته بودم به عاقبت کار های که انجام میدی دوبار فکر کن!
*احساس میکنم امروزا خیلی خشن مینویسم😔*
The end . . .
#درخواستی
#هیونجین
&وقتی کرم درونت فعال میشه...
علامت ا.ت+ علامت هیونجین_
ویو ا.ت؛
درون آینه به بدن نمایانت توسط لباسی که برای کرم ریزی خریده بودی نگاهی انداختی و با فکری که تو ذهنت داشتی لبخند کوتاه و شیطنت انگیزی زدی..
گوشی رو تو دستت گرفته و تا اطمینان لازم برای اینکه بدنت عالی به نظر برسه اینور و اونور نشونه گرفتی تا بلاخره جای مورد پسندت رسیدی!
عکسو گرفته و بدون ثانیه ای فکر کردن به عاقبت کارت به هیون فرستادی!
.
.
.
_بهتره لباستو درآری چون اگه خودم برسم لباس عزیزتو پاره میکنم!
با پیامی که از طرف هیونجین دریافت کردی لبخند رضایت باری زدی و چون پریود بودی و میدونستی هر چقدر هم تحریک باشه پریود باشی دست میکشه خندیدی و برای ادامه برنامه کرم ریزیت رو تخت منتظر هیونجین نشستی..
دقیقه ای نگذشت که هیونجین با شتاب زیاد از نیازش درو باز کرد و به تویی که رو تخت نشسته بودی و با پوزخند بهش خیره شده بودی نگاهی انداخت..
وارد اتاق شدو کراواتشو باز کرد و همینطور که دکمه های پیرهنشو باز میکرد از نیازش نالید:مگه نگفتم به عاقبت کار های که انجام میدی فکر کن هوانگ ا.ت!!!
+هی..
بدون اجازه دادن برای ادامه حرفت به سمتت امد و از کمرت گرفت و بلندت کرد..
_ا.ت میدونی از چه موقعیتی منو کشوندی اینجا؟؟
سرشو محکم وارد گردنت کرد و گاز محکمی زد..
_تو قشنگ بلدی منو از خود بی خود کنی بیبی گرل!
+هیون..
با قرار دادن لباش رو لبات خفت کرد و دستاشو حرارت بار به بدنت کشید بدون ثانیه ای جدا شدن ازت رو تخت قرارت داد و ادامه بوسشو رو تخت به حالت عمیق تری ادامه داد..
خیلی سعی کردی جداش کنی ولی خوب قدرتا بهش یک صدم هم نمی رسید..
ولی ثانیه ای نگذشت که هیون برای ادامه کار هاش از لبات دل کند که زود دست به کار شدی..
+هیون..م..ن..پری..ودم!*نفس نفس*
تو موقعیتی متوقفش کردی که داشت بند های لباستو با طرز بی کلافگی باز میکرد با خماری زیاد و تعجب بهت خیره شد و گفت:چی گفتی؟؟
+پریو..دم
_تو غلط کردی وقتی پریودی همچنین کار کثیفی کردی!
+بب..خشید
_مهم نیست بیب..*با این حرفش خندیدی که ثانیه ای نگذشت و خندتو با خاک یکسان کرد*..من ادامه میدم و تو زیرم پاره میشی و جون میدی و همینطور التماسم میکنیو اینبار هیونجین جنتلمت به یه عوضی تبدیل میشه بیبی..گفته بودم به عاقبت کار های که انجام میدی دوبار فکر کن!
*احساس میکنم امروزا خیلی خشن مینویسم😔*
The end . . .
۲۷.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.