عابس بن ابی شبیب شاکری
عابس دیوانه امام حسین است. عشق او به امام او را به جنون کشانده است. طوری که در رجزهایش این جنون را فریاد می زند. تعداد صحابه پسر رسول خدا اگرچه کم است اما مردی چون عابس یک تنه کاروان را دلگرم میکند. شیرمردی است از قبیله «بی شاکر» و از تیره «هَمْدان» با زخمی بزرگ بر پیشانی که یادگار جنگ «صفین» است تا نشان دهد عابس از دیرباز دلبسته این دیار بوده است.
عابس اولین بیعت کننده با امام حسین (ع)
وقتی مسلم به کوفه میرسد و کوفیان را به بیعت با امام دعوت میکند. عابس اولین نفر از جا برمیخیزد و دلاورانه فریاد میزند:« من از دیگران سخن نمیگویم و نمیدانم در دلهاشان چه میگذرد. پس از طرف آنها وعدهای نمیدهم. من از خودم میگویم. به خدا سوگند اگر دعوتم کنید. اجابت میکنم و با دشمنانتان خواهم جنگید. و در راه خدا آنچنان با شمشیر میجنگم تا به شهادت برسم. » عابس به سمت مکه به راه می افتد تا نامه مسلم را تسلیم امام کند و از استقبال کوفیان به امام خبر دهد. بعد از تسلیم نامه مسلم به امام، عابس همراه با کاروان حرکت می کند تا به دشت کربلا میرسد.
عابس در روز عاشورا
روز موعود فرا میرسد عابس به همراه دوستش «شوذب» امام را از مکه همراهی کرده اند و حالا جزئی از سپاهیان امام هستند. آنها آمدهاند عشق و وفاداری خود را نسبت به فرزندان رسول خدا نشان دهند و از حریم اهل اسلام و اهل بیت جانانه دفاع کنند. پیش از عابس «شوذب» قصد میدان میکند. او قبل از رفتن به میدان نزد امام میرود و با او وداع میکند و از اجازه میگیرد. بعد از شهادت شوذب حالا عابس تاب ماندن ندارد. شوق شهادت را در چهرهاش به وضوح میشود دید. پس به خدمت امام میرسد تا برای آخرین بار با او سخن بگوید:« یا اباعبدالله، به خدا سوگند در تمام زمین چه دور و چه نزدیک کسی برای من عزیز تر از شما نیست. و من کسی را چون شما دوست ندارم. اگر بتوانم ظلم را از شما به چیزی عزیز از جان و خونم دور کنم، حتما چنین خواهم. من شهادت میدهم که بر هدایت شما و هدایت پدرتان امیر المومنین استوار هستم. »
https://www.seratnews.com/fa/news/326432/اولین-بیعت-کننده-با-امام-حسینع-که-بود
عابس اولین بیعت کننده با امام حسین (ع)
وقتی مسلم به کوفه میرسد و کوفیان را به بیعت با امام دعوت میکند. عابس اولین نفر از جا برمیخیزد و دلاورانه فریاد میزند:« من از دیگران سخن نمیگویم و نمیدانم در دلهاشان چه میگذرد. پس از طرف آنها وعدهای نمیدهم. من از خودم میگویم. به خدا سوگند اگر دعوتم کنید. اجابت میکنم و با دشمنانتان خواهم جنگید. و در راه خدا آنچنان با شمشیر میجنگم تا به شهادت برسم. » عابس به سمت مکه به راه می افتد تا نامه مسلم را تسلیم امام کند و از استقبال کوفیان به امام خبر دهد. بعد از تسلیم نامه مسلم به امام، عابس همراه با کاروان حرکت می کند تا به دشت کربلا میرسد.
عابس در روز عاشورا
روز موعود فرا میرسد عابس به همراه دوستش «شوذب» امام را از مکه همراهی کرده اند و حالا جزئی از سپاهیان امام هستند. آنها آمدهاند عشق و وفاداری خود را نسبت به فرزندان رسول خدا نشان دهند و از حریم اهل اسلام و اهل بیت جانانه دفاع کنند. پیش از عابس «شوذب» قصد میدان میکند. او قبل از رفتن به میدان نزد امام میرود و با او وداع میکند و از اجازه میگیرد. بعد از شهادت شوذب حالا عابس تاب ماندن ندارد. شوق شهادت را در چهرهاش به وضوح میشود دید. پس به خدمت امام میرسد تا برای آخرین بار با او سخن بگوید:« یا اباعبدالله، به خدا سوگند در تمام زمین چه دور و چه نزدیک کسی برای من عزیز تر از شما نیست. و من کسی را چون شما دوست ندارم. اگر بتوانم ظلم را از شما به چیزی عزیز از جان و خونم دور کنم، حتما چنین خواهم. من شهادت میدهم که بر هدایت شما و هدایت پدرتان امیر المومنین استوار هستم. »
https://www.seratnews.com/fa/news/326432/اولین-بیعت-کننده-با-امام-حسینع-که-بود
۱.۳k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.