P.6
P.6
&با عصبانیت: تو که اینجارو نمیشناسییییی تو تازه واردی!!!
اگه گمش کنییییی من ....
همون فردی که بهت نزدیک شده بود خیلی ریلکس: همه جا رو میشناسم ..
&عصبی تر: یکیووو میفرستمممم باهات بیاددددد
:نه.. نیاز نیست ..
&هوففف فاک یو..
بعد از خروج از اتاق:
اون مرد: نگران نباش ..
ا.ت: ها ؟... یعنی چی؟ تو میگی نگران نباشم..(میپره وسط حرفت)
دستشو میزاره رو لبت :شیششش ساکت .. گریه نکن .. اومدم نجاتت بدم.. فقط باید همکاری کنیو فکر کنی زندانیت کردم !!..
ا.ت : اهم .. خب .. باشه !!
دستاتو شل بست و پاهاتو هم کلا باز کرد..
: خب عادی باش..
ا.ت:باشه !!
بعد ازپشت سر گذاشتن چند نفر که همش میومدن تا تو رو ببرن و اون مرد کاملا ریلکس میگفت نه، گذشتین و رفتین بیرون..
ا.ت: منو .. کجا میبری؟!
چشماتو باز کرد !
اون مرد اشکاتو پاک کرد که باعث شد چشم تو چشم شین ..
:الان در امانی..
دوباره گریت گرفتو بغلت کرد: هیسس اشکال نداره (سرتو نوازش گونه نوازش میکردو سرتو بوس کرد )
ا.ت :تو.. تو کی هستی؟...!
@Mochi_park
#fan_fake
&با عصبانیت: تو که اینجارو نمیشناسییییی تو تازه واردی!!!
اگه گمش کنییییی من ....
همون فردی که بهت نزدیک شده بود خیلی ریلکس: همه جا رو میشناسم ..
&عصبی تر: یکیووو میفرستمممم باهات بیاددددد
:نه.. نیاز نیست ..
&هوففف فاک یو..
بعد از خروج از اتاق:
اون مرد: نگران نباش ..
ا.ت: ها ؟... یعنی چی؟ تو میگی نگران نباشم..(میپره وسط حرفت)
دستشو میزاره رو لبت :شیششش ساکت .. گریه نکن .. اومدم نجاتت بدم.. فقط باید همکاری کنیو فکر کنی زندانیت کردم !!..
ا.ت : اهم .. خب .. باشه !!
دستاتو شل بست و پاهاتو هم کلا باز کرد..
: خب عادی باش..
ا.ت:باشه !!
بعد ازپشت سر گذاشتن چند نفر که همش میومدن تا تو رو ببرن و اون مرد کاملا ریلکس میگفت نه، گذشتین و رفتین بیرون..
ا.ت: منو .. کجا میبری؟!
چشماتو باز کرد !
اون مرد اشکاتو پاک کرد که باعث شد چشم تو چشم شین ..
:الان در امانی..
دوباره گریت گرفتو بغلت کرد: هیسس اشکال نداره (سرتو نوازش گونه نوازش میکردو سرتو بوس کرد )
ا.ت :تو.. تو کی هستی؟...!
@Mochi_park
#fan_fake
۹.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.