برترین عشق پارت ۲

رفتیم تو مهمونی همه ماسک زده بودن به زور میدیدم من:سوریاتا منو بگیر سوریاتا:چرا من:یکم این ماسکه لعنتی جلو چشمامو گرفته بعد سوریاتا اومد جلو و ماسکنو درست کرد سوریاتا:خنگ کج زده بود من:چی شد چرا الان گفتی خنگ سوریاتا:خیلی خوب نپر بهم بچه ها بریم یه جا وایسیم دیگه من:انقدر شلوغ نمیشه راه بری سوریاتا:بوخودا شلوغ نیست بیا انقدر غر نزن (بانیه گروه دیگه😐😂😂😂😂) رفتیم یه جا پیدا کردیم ماسکه ازیت میکرد من:وایی ازیت میکنه جنی:در بیاریم همه در آوردن من:آره بعد ماسکامونو در آوردیم من:هوففف دوباره زندگی😤😯 سوریاتا:مرگ جلو چشات بود نه من:یجورایی برامون شراب آوردن مام خوردیم جنی مسط بود جنی:کی میاد دوست پسرم شه من:عسلم من میشم جنی:واقعا من:آره بعد یه نگاه کرد جنی:چه خوشتیپ من:وات د فاخ منو الان پسر میبینی جنی:آره واقعا بعد اومد بغلم کرد جنی:هعی کجا بودی این همه وقت چرا انقدر سینه هات گندس (یا ابلفض😐😂😂😂) من:خاک تو اون موخت کنن برد عقب جنی:نه من:من دوست پسرت نیستم جنی:نیستی من:نه بعد حولم داد رفت اونور من:مایا بگیرش اینو😐الان جار میزنه میگه دوست پسر میخوام بعد بردش نشوندش رویه مبل سوریاتا اومد در گوشم سوریاتا:یون هی اون هفت تا پسر اونجا میبینی من:آره بی تی اس سوریاتا:من از یکیشون خوشم اومده من:کی سوریاتا:تابلو نکن لعنتی اون که کنار اون یکی وایساده (منظورش تهیونگه😐😂😂😂) من:عزیزم مسط نیستی سوریاتا:نه من:سوریاتا من برم یکم بگردم این دور و برا سوریاتا:برو ولی بپا گم و گور نشی من:خیله خوب رفتم دور اطراف و گشت زدم چشمم به یه پیانو خوشگل خورد سوریاتا اومد کنارم سوریاتا:هی دختر من سه متر پریدم رو هوا من:وایی چیه سوریاتا:میتونی بزنی من:بزنم کاری ندارن سوریاتا:برو بزن شاید جمع عوض شه من:خیله خوب رفتم نشستم پشت پیانو بعد آهنگی چند سال قبل که جونگ کوک برام زد و روی اون پیانو زدم
از زبون جونگ کوک
همینجوری داشتم کرم میریختم مثل همیشه و با جینم دعوا میکردم دیگه دهنم سرویس شد من:جین فکت درد نگرفت ناموصا جین:با شما که فک که هیچ زبونمم دیگه کار نمیکنه یهو صدای پیانو اومد همون موقع قلبم لرزید صدا پیانو برام آشنا بود من اونو چند سال قبل برای عشقم خونده بودم تهیونگ:کیه من:نمیدونم جیمین:بریم ببینیم خوب رفتیم دیدیم یکیم پشت پیانو بود داشت میخوند همون آهنگ همون ریتم گفتم یعنی اون یون هیه احساس کردم قلبم داره از سینم میزنه بیرون دستمو گذاشتم رو قلبم بعد آهنگ تموم شد و من محو شدم (هعییی عاشقی پدر عاشقی بسوزه😢😂😂😂) همه دست زدن اما من هنوز تو شوک بودم باید از چشماش میفهمیدم دست بندی که تو دستش باشه برگشتم دیدم دستشو خودش بود همون دستبندی بود که من بهش داده بودم