جمعه و شنبه ندارد دل من رفته به باد
جمعه و شنبه ندارد دل من رفته به باد
بی تو از یک یک روزای خدا بیزارم
فکر اینکه تو نباشی و نمانی با من
میکند لحظه و هر ثانیه را آزارم
دلهره همچو خوره بر تن من می افتد
میخراشد دل من حسّ ِ همین افکارم
شورِ شعر و غزل و قافیه ها میمیرد
میشود یکسره غم یک به یک آثارم
به همین شکل،، اگر پیش رَوَد میبینی
همه شب را به غمت تا به سحر بیدارم
تو نباشی که غمی نیست، فقط یک چیزی
ذوق ذوق درد و غمِ قافیه ای بیمارم
سختی اش هم به همه عُمر و کمی بیشتر است
غم مخور بی تو فقط تکیه به یک دیوارم
حالِ من را تو اگر خواندی و دانستی که
بی تو از یک یک روزای خدا بیزارم
بی تو از یک یک روزای خدا بیزارم
فکر اینکه تو نباشی و نمانی با من
میکند لحظه و هر ثانیه را آزارم
دلهره همچو خوره بر تن من می افتد
میخراشد دل من حسّ ِ همین افکارم
شورِ شعر و غزل و قافیه ها میمیرد
میشود یکسره غم یک به یک آثارم
به همین شکل،، اگر پیش رَوَد میبینی
همه شب را به غمت تا به سحر بیدارم
تو نباشی که غمی نیست، فقط یک چیزی
ذوق ذوق درد و غمِ قافیه ای بیمارم
سختی اش هم به همه عُمر و کمی بیشتر است
غم مخور بی تو فقط تکیه به یک دیوارم
حالِ من را تو اگر خواندی و دانستی که
بی تو از یک یک روزای خدا بیزارم
۱.۱k
۲۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.