باز در کوچه باد می امد...
باز در کوچه باد می امد...
گفتم این ابتدای ویرانت...
دست بردند داخل قبرم...
چند تا نوجوان در هیات....
چهره زعفرانی ام غم داشت...
بزم دیندارها ب هم می ریخت....
دست بیرون کادر با اصرار....
زهر در کام هرشبم می ریخت....
گفتم این ابتدای ویرانت...
دست بردند داخل قبرم...
چند تا نوجوان در هیات....
چهره زعفرانی ام غم داشت...
بزم دیندارها ب هم می ریخت....
دست بیرون کادر با اصرار....
زهر در کام هرشبم می ریخت....
۱۸.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.