میترا دلفان آذری
زندهیاد "میترا دلفان آذری" شاعر، منتقد ادبی و طراح لباس, زادهی ۲۰ مهر ماه ۱۳۳۵ خورشیدی در چالوس و ساکن تهران بودند.
ایشان ادبیات خوانده و به زبان آلمانی آشنایی داشت.
ایشان دبیر اجرایی جشنواره سراسری شعر «رویش» در سال ۱۴۰۰ بود.
وی عصر روز دوشنبه ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۱ درگذشت. از ایشان یک پسر و دو دختر که دختران ساکن آلمان اند، به یادگار باقی مانده است.
◇ کتابشناسی:
- نگو خدا نگهدار (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
- بانوی خزر (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
- عاشقانههای میترا (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
نقش پای تو
در ساحل دریا
بر ماسه ها بود
و یاد عشق تو را زنده میکرد
خشم دریا
امواج خروشان
و یاد تو بود و من
ناگهان موجی آمد
نقش پای تو را کرد پنهان
خاطرم سخت آشفته شد و پریشان
و چشمهی چشمم جوشان
و آرزوهای ناگفتهی من
هم چون حبابهای سرگردان
بر روی موجها خروشان.
(۲)
عاقبت شدم،
گلبرگهای خشکیدهی،
لای دفتر خاطراتت...!
(۳)
فرزندم
آنقدر از هم دور شدهایم
که وقتی تو به شب میرسی
من از سحر گذشتهام
نمیبخشم تقدیر را
که اینگونه ناعادلانه در حقم حکم داد.
(۴)
تنور هرگز ندارد درک سرما
ز مجنون بیخبر گردیده لیلا
تو که عاشق نبودی تا بفهمی
چه میگوید به یوسف زلیخا.
(۵)
فلک بختم رقم زد، با غم آغشت
نمیدانم چرا اینگونه بنوشت
چنین بافندگی کرد تار و پودم
ز تار زشت و ز پود زشت و ز رنگ زشت!!!
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
سرچشمهها
www.mitradelfanazari.blogfa.com
www.adinehbook.com
www.sherepaak.com
www.gisoom.com
www.shereiran.ir
www.tarna.ir
و...
ایشان ادبیات خوانده و به زبان آلمانی آشنایی داشت.
ایشان دبیر اجرایی جشنواره سراسری شعر «رویش» در سال ۱۴۰۰ بود.
وی عصر روز دوشنبه ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۱ درگذشت. از ایشان یک پسر و دو دختر که دختران ساکن آلمان اند، به یادگار باقی مانده است.
◇ کتابشناسی:
- نگو خدا نگهدار (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
- بانوی خزر (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
- عاشقانههای میترا (مجموعه اشعار سپید و پریسکه)، سارات - ۱۳۹۸
و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
نقش پای تو
در ساحل دریا
بر ماسه ها بود
و یاد عشق تو را زنده میکرد
خشم دریا
امواج خروشان
و یاد تو بود و من
ناگهان موجی آمد
نقش پای تو را کرد پنهان
خاطرم سخت آشفته شد و پریشان
و چشمهی چشمم جوشان
و آرزوهای ناگفتهی من
هم چون حبابهای سرگردان
بر روی موجها خروشان.
(۲)
عاقبت شدم،
گلبرگهای خشکیدهی،
لای دفتر خاطراتت...!
(۳)
فرزندم
آنقدر از هم دور شدهایم
که وقتی تو به شب میرسی
من از سحر گذشتهام
نمیبخشم تقدیر را
که اینگونه ناعادلانه در حقم حکم داد.
(۴)
تنور هرگز ندارد درک سرما
ز مجنون بیخبر گردیده لیلا
تو که عاشق نبودی تا بفهمی
چه میگوید به یوسف زلیخا.
(۵)
فلک بختم رقم زد، با غم آغشت
نمیدانم چرا اینگونه بنوشت
چنین بافندگی کرد تار و پودم
ز تار زشت و ز پود زشت و ز رنگ زشت!!!
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
سرچشمهها
www.mitradelfanazari.blogfa.com
www.adinehbook.com
www.sherepaak.com
www.gisoom.com
www.shereiran.ir
www.tarna.ir
و...
۲۱۵
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.