عاشقانه
آمـدے دل بـبَـرے، از مـن و تنهـایے مـن
خوابِ چشمانِ مرا بُردے و بد خواب شدم
فڪر مے ڪردم از احسـاسِ دلـم بـا خبـری
من در این دهڪده، از عشقِ تو ارباب شدم
مدتے هست ڪـه بیـداریِ شب باب شده
بے تو هرلحظه دراین میڪده سیراب شدم
شده دلبستـه ے مـن هر ڪـه مرا مے بیند
پـدرِ عشق بـسوزد ڪـه چنیـن نـاب شدم
مثـلِ دریـایے و هـر ڪس، ز لبَت مے گوید
در خیـالاتِ خـودم مانـدم و مرداب شدم
خوابِ چشمانِ مرا بُردے و بد خواب شدم
فڪر مے ڪردم از احسـاسِ دلـم بـا خبـری
من در این دهڪده، از عشقِ تو ارباب شدم
مدتے هست ڪـه بیـداریِ شب باب شده
بے تو هرلحظه دراین میڪده سیراب شدم
شده دلبستـه ے مـن هر ڪـه مرا مے بیند
پـدرِ عشق بـسوزد ڪـه چنیـن نـاب شدم
مثـلِ دریـایے و هـر ڪس، ز لبَت مے گوید
در خیـالاتِ خـودم مانـدم و مرداب شدم
۵.۹k
۱۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.