گفتند چه سان است عشق تو

گفتند چه سان است عشق تو؛
تویی که پیکرت برف است وُ
اویی که چشمش آفتاب؟
گفتم عشق من
آب شدن در پیشگاه اوست؛
پیوسته
پی در پی
بی پایان

#کژال_ابراهیم_خدر
دیدگاه ها (۵)

‌این شفق را هم از دست داده‌ایم.هیچ‌کسی ما رادست‌دردست هم نمی...

عشق آمد و رسم عقل برداشتشوق آمد و بیخ صبر برکند#سعدی

دلگیری این جمعه‌ها را تنهایک فنجان چایِ عطری و یک تو که کنار...

‌ سر شانه هاے خسته و افسرده امـ گرمی گرفت از شنل زرد آفتاب د...

🌸❤آبی تر از دریا تویی،تنها در این دریا منمچون حس بارانی لطیف...

﷽‌🌱گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبودگفت: این عشق تو با شِکو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط