بی صدا اشک می ریخت ، مرا یاد باران هایی می انداخت که شب ه
بی صدا اشک می ریخت ، مرا یاد باران هایی می انداخت که شب ها بی صدا می باریدند و صبح از نم زمین ، متوجهشان می شدیم!
از سرخی چشم هایش؟
از سرخی چشم هایش؟
۲.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳