نجوای عشق پارت ۳۹

اومد جلو صورتم لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک زد و خورد بعد جدا شد منم همراهیش کردم یهو دیدم اون دختره دوباره اومد اومد سمت من اینه این با کلاسا(میدونید چجوری راه میرفت کونشو تکون میداد بعد با عشوه راه میرفت😐😂😂🤣🤣🤣🤣فکر کنم خودتون بدونید😂) کوک:نایکا کاریش نداشته باش من:یه کار کوچولو باهاش دارم نمیزنمش فقط یه تهدید کوک:نه من:چرا از کنارم رد شد و من دستشو گرفتم یهو خوابوند تو گوشم من:الان چه گوه خوردی دختره:منو میزنی من:چه گوه خوردی الان دختره:همونی که خودت کردی بعد جونگ کوک اومد جلو منو کشوند عقب کوک:یه بار دیگه فقط یه بار دیگه دست رو عشقم بلند کنی من میدونم با تو دختره:کوکی جون اون کیه مگه کوک:من کوکی جون تو نیستم فهمیدی عن خانوم حالا برو دختره:اون یه دختره کثافته که هیشکیو نداره از این حرفش داشت گریم میگرفت دختره:اون هیشکسو نداره کوک:خفه شووووو دختره:نمیشم راست میگم دیگه یهو جونگ کوک یدونه محکم زد تو گوشش که دیگه حرف نزد کوک:گمشو از جلو چشام اونور گمشو گمشو یه بار دیگم اون لبا کثیفت بچسبه بهم خودم به جا نایکا بدتر نابودت میکنم اینو گفت و رفت جونگ کوک اومو سمتم کوک:عشقم من:جونگ کوک اون گفت من هیشکسو ندارم کوک:گوه خورده گفته پس من اینجا چیکارم تو منو داری من همیشه کنارتم و نمیزارم تنها بشی قول میدم من:مرسی که کنارمی بعد رفتم گرفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد صورتشو برد سمت گردنم و گردنمو میبوسید بعد در گوشم گفت کوک:دوست دارم من:منم دوست دارم کوک:عشقم همه کس و کارم(😢😭😭😭عررررررر دستمال کاغذی ندارید وایی دلم برا تهیونگ و جیمین تو رمان قبل که میگفتن دستمال تنگ شده😭😭😭)تو تنها نیستی هیچ وقت تنها نیستی و نمیشه من:میدونم چون تو هستی جای همرو تو زندگین پر میکنی کوک:نایکا من:جونم کوک:روانیتم دختر دارم ردتر میشم من:زنگ بزنم اورژانس😂😂 کوک:نه دکتر من تویی عشق زندگیم تویی(بچه یه اسم قشنگ برا رمان بعدی انتخاب کردم عشق وحشی😬) من:وایی بستنی موخوام کوک:بستنی میخوای(وسط عشق و عاشقی خانوم هوس بستنی کرد😐😂🤣🤣اینه این فیلم کمدیا دارن میگن میگن آخر دختره میگه گشنمه و اون فضای رمانتیک تبدیل میشه به گشنگیه خانوم😐😂🤣🤣) من:اوهوم کوک:خیله خوب بیا باهم بریم تو من:خیله خوب رفتیم بستنی فروشی یه بستنی قیفی گرفتیم و همونجا بیرون خوردیم یهو جونگ کوک اومد از سر بستنیه من خورد من:😂 یهو یدونه گنده خوردم مغزم یه زد من:آیییییییییییییی آهه کوک:نایکا چی شد من:مغزم یخ زد کوک:یواش بخور خوب😐😂 من:😂 کوک:نایکا من:هوم کوک:گوشه لبت من:گوشه لبم چی کوک:بستنی شده صبر کن اومد جلو گوشه لبمو با زبونش برداشت و مک زد همونجارو کوک:نم نم نم نم بستنی با طعم لبا عشقم نم نم نم من:😐😂😂