تو اولین و تنها کسی نبودی که من تو تمام عمرم باهاش آشنا ش
تو اولین و تنها کسی نبودی که من تو تمام عمرم باهاش آشنا شده باشم، بهش فکر کرده باشم،براش نوشته باشم، باهاش خندیده باشم و بخاطرش گریه باشم.
ولی تو تنها کسی هستی که دوستت دارمو از زبون من شنیدی! اونم نه یکی دوبار! هزار بار! هر روز! و معنیِ هرروز هزاربار دوستت دارم گفتنِ منو فقط اونی میتونه بفهمه که تو حسرتش مُرد و نشنیدش!
من جز برای تو مغرورتر از این حرفا بودم که حرفی از دوست داشتن بزنم. شایدم دوست داشتنی درکار نبود که ازش حرفی بزنم.
چیزایی که تو از من شنیدی رو هیچکس نشنیده! لبخندایی که تو رو لبای من دیدی وقتی محو رویاهای با تو بودم، هیچکس ندیده، من جز واسه تو آواز نخوندم، من جز واسه تو از رویاهام، فکرام، دغدغههام، و همه چی همونجور که تو سرم بوده، حرف نزدم.
تو اولین و آخرین و تنها کسی هستی که من بهش قول تا آخرش موندن دادم. که بهش گفتم چقدر میمیرم براش و چقدر محتاج حضورش تو تک تک لحظههامم.
تو تنها هستی که من هرکاری کردم نتونستم بی تو زندگی کنم.
شاید بارها فکر اینکه جز توام یه روزی یه کسی بوده یا یه روزایی یه کسایی بودن، به همت ریخته ولی اونا فقط اومدن و رفتن که بهم ثابت کنن عشق فقط یک بار، اونم این همه قشنگ، این همه عمیق، این همه لطیف، اتفاق میفته.
اگه اسم بقیه تجربه باشه اسم تو تقدیره. اگه اسم اونا خاطره باشه، اسم تو رویاست. اگه من با فکر کردن به هرکس گریه کردم با فکر کردن به تو لبخند زدم، لبخند زدم و لبخندم محو نشده از صورتم.
من کنار هرکی جز تو، خودم نبودم! چون کسی جز تو منو بلد نیست. کسی جز تو منو دوست نداره. همونجور که کسی جز من تو رو بلد نیست. کسی جز من به اندازه من عاشقت نیست و به فکرت نیست.
منِ خودخواه و توِ خودخواه فقط کنار هم ممکن بود بشیم مجنون، بشیم یه دیوونهی عاشق از خود گذشتهی تا ابد موندنی.
من جز با تو معنا ندارم و عاشق جز تو نشدم و نمیشم. همونجور که چشمای تو جز منو هیچوقت نمیبینه.
هروقت خواستی بدونی چقدر عاشقتم و تا کجا هستم از خودت بپرس چقدر عاشقمی و تا کجا هستی؟
منم همونقدر، منم همونجور ...(:
#مانگ_میرزایی
۱۳۹۹/۰۵/۲۵
ولی تو تنها کسی هستی که دوستت دارمو از زبون من شنیدی! اونم نه یکی دوبار! هزار بار! هر روز! و معنیِ هرروز هزاربار دوستت دارم گفتنِ منو فقط اونی میتونه بفهمه که تو حسرتش مُرد و نشنیدش!
من جز برای تو مغرورتر از این حرفا بودم که حرفی از دوست داشتن بزنم. شایدم دوست داشتنی درکار نبود که ازش حرفی بزنم.
چیزایی که تو از من شنیدی رو هیچکس نشنیده! لبخندایی که تو رو لبای من دیدی وقتی محو رویاهای با تو بودم، هیچکس ندیده، من جز واسه تو آواز نخوندم، من جز واسه تو از رویاهام، فکرام، دغدغههام، و همه چی همونجور که تو سرم بوده، حرف نزدم.
تو اولین و آخرین و تنها کسی هستی که من بهش قول تا آخرش موندن دادم. که بهش گفتم چقدر میمیرم براش و چقدر محتاج حضورش تو تک تک لحظههامم.
تو تنها هستی که من هرکاری کردم نتونستم بی تو زندگی کنم.
شاید بارها فکر اینکه جز توام یه روزی یه کسی بوده یا یه روزایی یه کسایی بودن، به همت ریخته ولی اونا فقط اومدن و رفتن که بهم ثابت کنن عشق فقط یک بار، اونم این همه قشنگ، این همه عمیق، این همه لطیف، اتفاق میفته.
اگه اسم بقیه تجربه باشه اسم تو تقدیره. اگه اسم اونا خاطره باشه، اسم تو رویاست. اگه من با فکر کردن به هرکس گریه کردم با فکر کردن به تو لبخند زدم، لبخند زدم و لبخندم محو نشده از صورتم.
من کنار هرکی جز تو، خودم نبودم! چون کسی جز تو منو بلد نیست. کسی جز تو منو دوست نداره. همونجور که کسی جز من تو رو بلد نیست. کسی جز من به اندازه من عاشقت نیست و به فکرت نیست.
منِ خودخواه و توِ خودخواه فقط کنار هم ممکن بود بشیم مجنون، بشیم یه دیوونهی عاشق از خود گذشتهی تا ابد موندنی.
من جز با تو معنا ندارم و عاشق جز تو نشدم و نمیشم. همونجور که چشمای تو جز منو هیچوقت نمیبینه.
هروقت خواستی بدونی چقدر عاشقتم و تا کجا هستم از خودت بپرس چقدر عاشقمی و تا کجا هستی؟
منم همونقدر، منم همونجور ...(:
#مانگ_میرزایی
۱۳۹۹/۰۵/۲۵
۳۷.۳k
۲۵ مرداد ۱۳۹۹