عاشقانه
پی به راز سفرم بُرد و چنان ابر گریست
دید باز امدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند مرو دیدم و نشنیدم شان
مثله این بود به یک رود بگویند:بایست!
مفتضح بودن ازین بیش ک در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطه ای نیست ک نیست
در جهانِ تهی از عشق نمی مانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمی باید زیست
دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه
معنی مرگ و جدایی به یقین هردو یکیست
دید باز امدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند مرو دیدم و نشنیدم شان
مثله این بود به یک رود بگویند:بایست!
مفتضح بودن ازین بیش ک در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطه ای نیست ک نیست
در جهانِ تهی از عشق نمی مانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمی باید زیست
دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه
معنی مرگ و جدایی به یقین هردو یکیست
۸.۳k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.