باز هم خواهم نوشت
باز هم خواهم نوشت
باز هم از سرنوشت خواهم نوشت
از سردی هق هق تنهایی خود
تا گرمی لبخندت به بزم رقبا خواهم نوشت
از خلوص و پاکی افکار من
تا سیاهی و دو رنگی دلت خواهم نوشت
از بلندی نگاه روشنم
تا شکوه کینه ات خواهم نوشت
از تمام خلوت شبهای من
تا شلوغی درون سینه ات خواهم نوشت
امشب ای اشکم
کمی آهسته تر
باز از مهر تو خواهم نوشت
ای که تو روزی بخوانی این همه فریاد را
من نگویم راز خود با آشنا
رهگذر چون میرود خواهم نوشت
این همه سوز و گداز از بهر چه
گرچه میدانم ولی خواهم نوشت
امشب ای سردی شب ترکم مکن
تا که از گرمی شبهای نگارم تا سحر
اندکی از شور عشقش با دگر خواهم نوشت
گرچه میدانم به نیکی نیبری از یاد ما
چون نیارم بر زبان سوز تو را خواهم نوشت
باز هم از سرنوشت خواهم نوشت
از سردی هق هق تنهایی خود
تا گرمی لبخندت به بزم رقبا خواهم نوشت
از خلوص و پاکی افکار من
تا سیاهی و دو رنگی دلت خواهم نوشت
از بلندی نگاه روشنم
تا شکوه کینه ات خواهم نوشت
از تمام خلوت شبهای من
تا شلوغی درون سینه ات خواهم نوشت
امشب ای اشکم
کمی آهسته تر
باز از مهر تو خواهم نوشت
ای که تو روزی بخوانی این همه فریاد را
من نگویم راز خود با آشنا
رهگذر چون میرود خواهم نوشت
این همه سوز و گداز از بهر چه
گرچه میدانم ولی خواهم نوشت
امشب ای سردی شب ترکم مکن
تا که از گرمی شبهای نگارم تا سحر
اندکی از شور عشقش با دگر خواهم نوشت
گرچه میدانم به نیکی نیبری از یاد ما
چون نیارم بر زبان سوز تو را خواهم نوشت
۱.۲k
۰۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.