دلیل زندگی
سلام بچه ها این داستان(دلیل زندگی) همراه یکی از دوستام نوشتم و یک چیز جالب اون دوستم هشت سالشه برای این داستان کمکم کرده
ــــــــــــــــــــــــ
نام مادر : رین
نام خود: کایا هاتاکه
نام پدر:هاتاکه کاکاشی
نام برادر:کیو هاتاکه
نام خواهر: ندارد
سن:♡۱۹
کسی که ازش متنفر است :بورتو_متال
روز مرگ داداشم
دیروز وقتی داشتم از مدرسه بر می گشتم وقتی به خانه رسیدم فهمیدم که برادره کوچیکم مرده ونه مامانم ونه بابا نمی گفتن که کی کشتش. برای همین رفتم تو اینترنت و فهمیدم که بورتو کشتتش و چون قبل از این که بفهمد که برادرم را کشته ازش متنفره بودم.و الان ازش متنفره تر شدم و بخاطر همین جوری رفتار می کرد که نه فهمیدم
روز مرگ دادشم
و بعد مامانم بهم گفت:باید بریم خونه ی یور آماده شو۰ اماده شدیم و رفتیم.خونه ی بورتو
بورتو تو اتاق خودش بود.و داشت با هیماواری دعوا می کرد.از خاله هیناتا پرسیدم: بورتو کجاست هیناتا: تو اتاق خودشه، بعد یواشکی بورتو و هیماواری داشتن سر یه بالشت دعوا می کردن. بورتو:دیروز دست تو بود. هیماواری:پریروز دست تو بود.بورتو: ما هرکی یک روز یعنی 24ساعت می تونه از بالشت نرم استفاده کنیم. هیماواری:خودم می دونم یک روز يعنی 24ساعت.بورتو: خب باید بدونی الان نوبت منه هیماواری:من دیروز نگرفتمش بورتو:خب می خواستی بگیریش .هیماواری:به تو چه دیروزم دست تو بود. دیگه حرفی نداری.بورتو:چرا دارم.هیماواریپس بگو،بورتو:باشه تو بردی.بعد بالشت نرمو بهش داد.بعد منو دیدن.سری رفتم تو آشپزخونه وبه خاله هیناتا
کمک کرد
یور:زندگی سخته و باید سختی ها رو قبول کنی من برا ی بور .......
بوروتو:خب پس بلخره بگی بهم
یور:خفه شو تا نزدم اون فکت رو بشکونم
بوروتو:آبجی گوه خوردم
از خنده روده بودم
کیا:خاک تو سرت بوروتو چقدر زود تسلیم می شیم
یور:نکنه باید فکتورو هم بشکونم.
کایا:باشه باشه آرام باش.
یور یک هوی دستش رو روی سرم گذاشت و نوازشم کرد
یور:آخ تو بگو کدوم آدمی جوجو اردکش رو میزنه فکش رو بشکن
کایا:تو😑
یور:یعنی لنگه همون گرازه( منظور یو یو کاکاشی😅)
هیماواری:صدرصد
ناراتو:اون گراز اسم داره😡
یور:پدر من شما گراز سه هستی و گراز دو هم کنوهاماروه گراز یک هم گارا هست و گراز خالی کاکاشی هست
رین:احترامت من رو کشته
هیناتا:به نجی میگه انگل جامعه
کایا:مرسی بابت احترامت
هیماواری:جای کیو خالی
از زبونه یور
یک هوی کایا .............
ــــــــــــــ
برای پارت بعدی به سه لایک برسونید❤
(اسلاید دوم عکس کایا هست)
ــــــــــــــــــــــــ
نام مادر : رین
نام خود: کایا هاتاکه
نام پدر:هاتاکه کاکاشی
نام برادر:کیو هاتاکه
نام خواهر: ندارد
سن:♡۱۹
کسی که ازش متنفر است :بورتو_متال
روز مرگ داداشم
دیروز وقتی داشتم از مدرسه بر می گشتم وقتی به خانه رسیدم فهمیدم که برادره کوچیکم مرده ونه مامانم ونه بابا نمی گفتن که کی کشتش. برای همین رفتم تو اینترنت و فهمیدم که بورتو کشتتش و چون قبل از این که بفهمد که برادرم را کشته ازش متنفره بودم.و الان ازش متنفره تر شدم و بخاطر همین جوری رفتار می کرد که نه فهمیدم
روز مرگ دادشم
و بعد مامانم بهم گفت:باید بریم خونه ی یور آماده شو۰ اماده شدیم و رفتیم.خونه ی بورتو
بورتو تو اتاق خودش بود.و داشت با هیماواری دعوا می کرد.از خاله هیناتا پرسیدم: بورتو کجاست هیناتا: تو اتاق خودشه، بعد یواشکی بورتو و هیماواری داشتن سر یه بالشت دعوا می کردن. بورتو:دیروز دست تو بود. هیماواری:پریروز دست تو بود.بورتو: ما هرکی یک روز یعنی 24ساعت می تونه از بالشت نرم استفاده کنیم. هیماواری:خودم می دونم یک روز يعنی 24ساعت.بورتو: خب باید بدونی الان نوبت منه هیماواری:من دیروز نگرفتمش بورتو:خب می خواستی بگیریش .هیماواری:به تو چه دیروزم دست تو بود. دیگه حرفی نداری.بورتو:چرا دارم.هیماواریپس بگو،بورتو:باشه تو بردی.بعد بالشت نرمو بهش داد.بعد منو دیدن.سری رفتم تو آشپزخونه وبه خاله هیناتا
کمک کرد
یور:زندگی سخته و باید سختی ها رو قبول کنی من برا ی بور .......
بوروتو:خب پس بلخره بگی بهم
یور:خفه شو تا نزدم اون فکت رو بشکونم
بوروتو:آبجی گوه خوردم
از خنده روده بودم
کیا:خاک تو سرت بوروتو چقدر زود تسلیم می شیم
یور:نکنه باید فکتورو هم بشکونم.
کایا:باشه باشه آرام باش.
یور یک هوی دستش رو روی سرم گذاشت و نوازشم کرد
یور:آخ تو بگو کدوم آدمی جوجو اردکش رو میزنه فکش رو بشکن
کایا:تو😑
یور:یعنی لنگه همون گرازه( منظور یو یو کاکاشی😅)
هیماواری:صدرصد
ناراتو:اون گراز اسم داره😡
یور:پدر من شما گراز سه هستی و گراز دو هم کنوهاماروه گراز یک هم گارا هست و گراز خالی کاکاشی هست
رین:احترامت من رو کشته
هیناتا:به نجی میگه انگل جامعه
کایا:مرسی بابت احترامت
هیماواری:جای کیو خالی
از زبونه یور
یک هوی کایا .............
ــــــــــــــ
برای پارت بعدی به سه لایک برسونید❤
(اسلاید دوم عکس کایا هست)
۲.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.