معلمِ پدرشاگردش رو احضار میکنه مدرسه
معلمِ پدرشاگردش رو احضار میکنه مدرسه
فرداش پدره میاد میگه چی شده؟مشکل چیه؟
معلمِ میگه بچه ی شما خیلی خنگه..!
پدر:یعنی چی؟
معلم:الان بهتون میگم..نگاه کنید به شاگردش میگه برو ببین من تو حیاط مدرسه ام؟
پسره میره و میادمیگه نه خانم معلم؛ توحیاط نبودید..
معلم میگه شایدتودفترمدیر ام برو اونجا رو ببین
پسره دوباره میره ومیاد میگه نه خانم اونجا هم نبودید...
معلم به پدرپسره میگه ببینید..ببینیدچقدر بچتون خنگه...
پدر میگه: خب شاید رفتین مرخصی!!!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
فرداش پدره میاد میگه چی شده؟مشکل چیه؟
معلمِ میگه بچه ی شما خیلی خنگه..!
پدر:یعنی چی؟
معلم:الان بهتون میگم..نگاه کنید به شاگردش میگه برو ببین من تو حیاط مدرسه ام؟
پسره میره و میادمیگه نه خانم معلم؛ توحیاط نبودید..
معلم میگه شایدتودفترمدیر ام برو اونجا رو ببین
پسره دوباره میره ومیاد میگه نه خانم اونجا هم نبودید...
معلم به پدرپسره میگه ببینید..ببینیدچقدر بچتون خنگه...
پدر میگه: خب شاید رفتین مرخصی!!!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
۳.۸k
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.