از غم خبری نبود، اگر عشق نبود
از غم خبری نبود، اگر عشق نبود
دل بود، ولی چه سود، اگر عشق نبود"*
عاشق شده که، شده روان، جانب دشت
مرداب شمار، رود، اگر عشق نبود
خورشید، شود خموش و دلسرد، شود
آتش، بشود چو دود، اگر عشق نبود
از عشق، خدا، بنا نهاده ست جهان
می شد عدم، این وجود، اگر عشق نبود
در بستر خاک خشک، گُل، تا به ابد
بی واهمه می غنود، اگر عشق نبود
زیبایی شعرها، تمامش عشق ست
مرثیه شود، سرود، اگر عشق نبود
با این همه مدح، عشق، پر دردسر ست
از غم، خبری نبود، اگر عشق نبود
دل بود، ولی چه سود، اگر عشق نبود"*
عاشق شده که، شده روان، جانب دشت
مرداب شمار، رود، اگر عشق نبود
خورشید، شود خموش و دلسرد، شود
آتش، بشود چو دود، اگر عشق نبود
از عشق، خدا، بنا نهاده ست جهان
می شد عدم، این وجود، اگر عشق نبود
در بستر خاک خشک، گُل، تا به ابد
بی واهمه می غنود، اگر عشق نبود
زیبایی شعرها، تمامش عشق ست
مرثیه شود، سرود، اگر عشق نبود
با این همه مدح، عشق، پر دردسر ست
از غم، خبری نبود، اگر عشق نبود
۴۵۴
۳۰ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.