ویو صبح ساعت ۷ پارت ۷
ویو صبح ساعت ۷ پارت ۷
گوشی زنگ میخوره
سانا: بالاخره یه روز خوب شروع شد
میره یه دوش میگیره روتین هر روز شو انجام میده و میره صبحانه بخوره
پدر سانا:ساعت۱۰میان دنبالت
ساعت ۸بود
صبحانه و سریع خوردم رفتم بالا و وسایلی که آخر سر نیاز بود بردارمم برداشتم گذاشتم توی کیفم یه آرایش خیلی ملایم کردن و یه ذره آهنگ گوش دادم تا وقتی که ساعت ۱۰ بشه
یه ساعت بعد
زنگ در خورد و پدرم صدام کرد گفت بیا پایین اومدن دنبالت
رفتم پایین «لباس اسلاید ۲»
سانزو:سلام
سانا:سلام
مایکی:همه چیرو برداشتی
سانا :اره میشه گربهامم بیارم
مایکی:اره میشه
گربه رم برمیداره و میاد پایین دوباره پیش بقیه
بادیگارد درو باز میکنه و سانا میشینی
مایکی : از اینکه دارم میبرمت ناراحتی
سانا:خیلی خوشحالم
مایکی: نکنه روم کراشی
یانا با یه قیافه وادفاک بهش نگاه میکنه
سانا :کی روتو کراش میزنه
سانزو داره از خنده پاره میشه
مایکی باشه حالا انقدر نخند دور دهنت جر خورده بدتر نشه
بسه دیگه زیادی پارت دادم
گوشی زنگ میخوره
سانا: بالاخره یه روز خوب شروع شد
میره یه دوش میگیره روتین هر روز شو انجام میده و میره صبحانه بخوره
پدر سانا:ساعت۱۰میان دنبالت
ساعت ۸بود
صبحانه و سریع خوردم رفتم بالا و وسایلی که آخر سر نیاز بود بردارمم برداشتم گذاشتم توی کیفم یه آرایش خیلی ملایم کردن و یه ذره آهنگ گوش دادم تا وقتی که ساعت ۱۰ بشه
یه ساعت بعد
زنگ در خورد و پدرم صدام کرد گفت بیا پایین اومدن دنبالت
رفتم پایین «لباس اسلاید ۲»
سانزو:سلام
سانا:سلام
مایکی:همه چیرو برداشتی
سانا :اره میشه گربهامم بیارم
مایکی:اره میشه
گربه رم برمیداره و میاد پایین دوباره پیش بقیه
بادیگارد درو باز میکنه و سانا میشینی
مایکی : از اینکه دارم میبرمت ناراحتی
سانا:خیلی خوشحالم
مایکی: نکنه روم کراشی
یانا با یه قیافه وادفاک بهش نگاه میکنه
سانا :کی روتو کراش میزنه
سانزو داره از خنده پاره میشه
مایکی باشه حالا انقدر نخند دور دهنت جر خورده بدتر نشه
بسه دیگه زیادی پارت دادم
۸۰۰
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.