میگوید این همه اذیتت کردم،
میگوید این همه اذیتت کردم،
باز رهایم نکردی؟
گفتم یکبار دیر به مدرسه رسیدم.
هیچکس در حیاط نبود.
آقای ناظم به سمتَم آمد و ترکهاش را بالا گرفت. بعد با ابرو اشاره کرد که دستم را جلو بیاورم.
ترکهی اول، ترکهی دوم، ترکهی سوم...
گریهام گرفت
هیچکس نبود،
پاهای ناظم را بغل کردم
کسی را بغل کرده بودم که داشت آزارم میداد...
باز رهایم نکردی؟
گفتم یکبار دیر به مدرسه رسیدم.
هیچکس در حیاط نبود.
آقای ناظم به سمتَم آمد و ترکهاش را بالا گرفت. بعد با ابرو اشاره کرد که دستم را جلو بیاورم.
ترکهی اول، ترکهی دوم، ترکهی سوم...
گریهام گرفت
هیچکس نبود،
پاهای ناظم را بغل کردم
کسی را بغل کرده بودم که داشت آزارم میداد...
۵.۵k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۰