نومیدی
تمام شکلهایی ک دردها را....
تنظیم و ابراز میکردند....
ب سر رسیدند و فراموش شدم زیاد....
همراه ان همه حشرات اما....
چنان زیاد ب تنهایی تنها....
ک هیچ کسی دیگر....
هرگز فراموشی را....
از یاد نخواهد برد....
شاید دوباره بارمان کنند امشب....
موسی و تاریکی و من...
همراه قاطران بی باری....
ک معکوس رودخانه در سفرند و هنوز....
از یاد نرفتهاند....
پس ک بیشتر بایست....
فراموششان میکردم....
امداد دیگری هم ک در کار نیست....
تنظیم و ابراز میکردند....
ب سر رسیدند و فراموش شدم زیاد....
همراه ان همه حشرات اما....
چنان زیاد ب تنهایی تنها....
ک هیچ کسی دیگر....
هرگز فراموشی را....
از یاد نخواهد برد....
شاید دوباره بارمان کنند امشب....
موسی و تاریکی و من...
همراه قاطران بی باری....
ک معکوس رودخانه در سفرند و هنوز....
از یاد نرفتهاند....
پس ک بیشتر بایست....
فراموششان میکردم....
امداد دیگری هم ک در کار نیست....
۲۷.۵k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.