حوس عشق پارت ۴۵
بعد از هم جدا شدیم کوک:میخوای شب بمونیم یکم من:باشه فقط سرده کوک:میشینی اینجا تا برم چوب بیارم من:باشه فقط زود بیا تاریکه بعد منم از سر و صدا میترسم کوک:خیله خوب زود میام بعد جونگ کوک رفت دو دقیقه طول کشید ترسیده بودم صدام میومد یهو صدا شقال اومد من:وایی بعد جامو تغییر دادم رفتم اونور نشستم علفام تکون میخورد من:جونگ کوک کجایی پس صدا شقال اومد باز کفتار(کفتار کجا بود😐😂😂😂😂) روباه گرگ یهو اونور یه درخت بود تکون میخورد یهو دوتا چشم سبز ظاهر شد صدا ببر بود بعد پاشدم رفتم میدوییدم من:جونگ کوک کجایی بابا من میترسم بعد صدا دورم زیاد میشد دستمو گذاشتم رو گوشم و نشستم رو زمین یهو صدا یکی اومد جونگ کوک بود من:جونگ کوک کوک:میرا بعد رفتم دنبال صدا بعد پیداش کردم من:جونگ کوک کوک:میرا عشقم کجا رفتی بعد رفتم بغلش کردم من:تو بگو کجا رفتی ترسیده بود کوک:ببخشید دیر اومدم چوب پیدا نمیشد هیچی نیست مهم اینه که الان پیدات کردم من:اوهوم بعد بردم همونجا که بودیم کوک:عشقم چیزیت که نشد من:نه بعد رفتیم نشستیم جونگ کوک آتیشو روشن کرد بعد اومد کنارم نشست و منم رو پاش خوابیدم سرمو رو پاش گذاشتم
۷۱.۱k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.