همان چامه ی مچاله شده
همان چامه ی مچاله شده
همان نامه ی به دستت نرسیده از سالها ؛
آه ، با من همان....
کاش !
پیش تر از آن ؛
- که غروب ِ شعله ور از هجرانی
خاکستر ِ " دوستت دارم " را
- تشییع کند بر شانه ی رود ؛
چشمی سیاهه ام را می خواندی...
#گویا_فیروزکوهی
همان چامه ی مچاله شده
همان نامه ی به دستت نرسیده از سالها ؛
آه ، با من همان....
کاش !
پیش تر از آن ؛
- که غروب ِ شعله ور از هجرانی
خاکستر ِ " دوستت دارم " را
- تشییع کند بر شانه ی رود ؛
چشمی سیاهه ام را می خواندی...
#گویا_فیروزکوهی
۲۸۳
۲۰ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.