عاشقانه
از عشق جز نگاه برایم نمانده است
جز دیدهای به راه برایم نمانده است
راه درست، هیچ، که تا خانهات عزیز
یک راه اشتباه برایم نمانده است
آغوشم از خیال تو حتّی دگر تهیست
جز یک بغل گناه برایم نمانده است
از آن شبی که ماه بلند و سپید بود
شب مانده است و ماه برایم نمانده است
شوق غزل کشید مرا سمت واژهها
دیدم که غیر «آه» برایم نمانده است
جز دیدهای به راه برایم نمانده است
راه درست، هیچ، که تا خانهات عزیز
یک راه اشتباه برایم نمانده است
آغوشم از خیال تو حتّی دگر تهیست
جز یک بغل گناه برایم نمانده است
از آن شبی که ماه بلند و سپید بود
شب مانده است و ماه برایم نمانده است
شوق غزل کشید مرا سمت واژهها
دیدم که غیر «آه» برایم نمانده است
۱۸.۴k
۰۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.