دلتنگت که میشوم چشمانم را میبندم

دلتنگت که میشوم چشمانم را میبندم
صدایت میکنم
صدایم میزنی میدانم...
چهره ات را تصور میکنم
چه عطری هوا را گرفته تو را استشمام میکنم
کنارمی میدانم...
لبهایت را که میبینم لبخند میزنم
غرق در چشمانت میشوم
چشم هایت کلی حرف دارند
سکوت میکنم...
پریشانی موهایت را باد به رُخ میکشد
دستانت را میگیرم
تورا به آغوش میکشم
نَفَسَم عمیق تر میشود...
لیوان پر از آبی در چشمانم جمع میشود
چشمانم را که باز میکنم قطره اشکی صورتم را حس میکند که تنها واقعیت خیال توست...🖤
دیدگاه ها (۱)

#هــوس_با_تو_بودن_ڪرده_امجای دنجی میخواهم وو چشمهایت را ڪه ی...

#آبان هوایش غرق دلتنگی‌ستعطر تو را در مشت خود داردفهمیده خیل...

ساده ام مثل کبوتر...که به دیوار تو عادت دارم...تو مرا دانه د...

سرِ جنگ دارم هر سال با پاييز!با پاييزى كه هواىِ دلبرانه اش ب...

کبریت

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط