لبخند که میزنی
لبخند که میزنی
ماهی قرمزی می شوی
که برکه به داشتنت می بالد
و همه نیلوفرها
بر سرت شکوفه می زنند
در پس همه ی
لحظه های بارانی پاییز
لبخد که میزنی
رنگین کمانی می شوی
که دل هر عاشقی را
شاد می کند
نقشت را بر هر برگ زردی می بینم
پاییز که باشد
تو بخندی ...
باران نفس می کشد
من می بارم هر لحظه برایت
اینجا میان دست هایم
لمس می شود
از هر فاصله ایی بودنت
تو بخندی ...
از هر مسیری به تو بر میگردم
اصلا تو فصلی دیگری
از این پس من پنچ فصل دارم
و هر لحظه وجود تو را نفس می کشم
بخند....
بار دیگر بخند. . .
من شکوفه های
آرزوهایم با تو سر باز میکنند
ماهی قرمزی می شوی
که برکه به داشتنت می بالد
و همه نیلوفرها
بر سرت شکوفه می زنند
در پس همه ی
لحظه های بارانی پاییز
لبخد که میزنی
رنگین کمانی می شوی
که دل هر عاشقی را
شاد می کند
نقشت را بر هر برگ زردی می بینم
پاییز که باشد
تو بخندی ...
باران نفس می کشد
من می بارم هر لحظه برایت
اینجا میان دست هایم
لمس می شود
از هر فاصله ایی بودنت
تو بخندی ...
از هر مسیری به تو بر میگردم
اصلا تو فصلی دیگری
از این پس من پنچ فصل دارم
و هر لحظه وجود تو را نفس می کشم
بخند....
بار دیگر بخند. . .
من شکوفه های
آرزوهایم با تو سر باز میکنند
۱.۷k
۲۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.