رها
#رها
ازماشین پیاده شدم زنگ دروزدم که رویا درو برام باز کرد ،رفتم توکه رویاباذوق به سمتم اومد ومحکم بغلم کردوگونمو بوسیدو گفت:سلام دورت بگردم من خوش اومدی ،میدونی دلم برات چقدر تنگ شده بود،منم گونشوبوسیدموگفتم:منم دلم تنگ شده بود بعدم دستمو گرفتو به سمت سالن راهنمایم کرد روبهش گفتم میخوام لباسمو عوض کنم که به سمت اتاقی راهنمایی کرد،لباسامو با نیم تنم وشلوارک چرمم عوض کرد بند بوتامو بستم دستی به موهام کشیدم وازاتاق بیرون زدم.....
مهمونی پربود ازدخترو پسرای مختلف ،رویا ازدور دستی برام تکون داد که به سمتش رفتم لبخندی بهم زدو باچشم اشاره ای به پسری که کنارش ایستاده بود کردوگفت:ایشون نامزدمه سپهر....
لبخندی روبه سپهرزدم وگرم دستشو فشردم که رویا تو گوشم گفت:وای نمیدونی رها یه دوست داره آنقدر خوشتیپه که نگو اصلا خوراک خودته ،امشبم دعوتش کردم ولی نمی دونم چرا آنقدر دیرکرده....
لبخند ظاهرنمایی زدم که همونجا یه پسره سمتم اومد وبهم پیشنهاد رقصیدن داد،حوصله هیچکسو نداشتم واسه همین درخواستشو ردکردم ،که رویا بازومو چسبیدوگفت:رها میشه واسمون گیتار بزنی جون من...
_الان حالو حوصلشو ندارم رویا بزار واسه یه وقت دیگه...
_خواهش کردم ..رومو زمین ننداز
ناچار باشه ای گفتم:وگیتار توی دستشو ازش گرفتم وشروع کردم به نواختنو خوندن باهاش....
امیدوارم فردای فردای بهتری باشه
امیدوارم فردا فکرت توسرم نباشه
امیدوارم هرروزی عاشق هرکی که شدی دوست داشته اما قسمتت نباشه.....
امیدوارم فردای فردای دیگه ای باشه ....
امیدوارم فردا چشمام به درنباشه
ببین اگه من یه سریه راه شی ..
کسی به زور نمیشه عاشق...
لایک و کامنت یادتون نره دوستان گلم 😊😊😊😊😊🖤🖤🖤
ازماشین پیاده شدم زنگ دروزدم که رویا درو برام باز کرد ،رفتم توکه رویاباذوق به سمتم اومد ومحکم بغلم کردوگونمو بوسیدو گفت:سلام دورت بگردم من خوش اومدی ،میدونی دلم برات چقدر تنگ شده بود،منم گونشوبوسیدموگفتم:منم دلم تنگ شده بود بعدم دستمو گرفتو به سمت سالن راهنمایم کرد روبهش گفتم میخوام لباسمو عوض کنم که به سمت اتاقی راهنمایی کرد،لباسامو با نیم تنم وشلوارک چرمم عوض کرد بند بوتامو بستم دستی به موهام کشیدم وازاتاق بیرون زدم.....
مهمونی پربود ازدخترو پسرای مختلف ،رویا ازدور دستی برام تکون داد که به سمتش رفتم لبخندی بهم زدو باچشم اشاره ای به پسری که کنارش ایستاده بود کردوگفت:ایشون نامزدمه سپهر....
لبخندی روبه سپهرزدم وگرم دستشو فشردم که رویا تو گوشم گفت:وای نمیدونی رها یه دوست داره آنقدر خوشتیپه که نگو اصلا خوراک خودته ،امشبم دعوتش کردم ولی نمی دونم چرا آنقدر دیرکرده....
لبخند ظاهرنمایی زدم که همونجا یه پسره سمتم اومد وبهم پیشنهاد رقصیدن داد،حوصله هیچکسو نداشتم واسه همین درخواستشو ردکردم ،که رویا بازومو چسبیدوگفت:رها میشه واسمون گیتار بزنی جون من...
_الان حالو حوصلشو ندارم رویا بزار واسه یه وقت دیگه...
_خواهش کردم ..رومو زمین ننداز
ناچار باشه ای گفتم:وگیتار توی دستشو ازش گرفتم وشروع کردم به نواختنو خوندن باهاش....
امیدوارم فردای فردای بهتری باشه
امیدوارم فردا فکرت توسرم نباشه
امیدوارم هرروزی عاشق هرکی که شدی دوست داشته اما قسمتت نباشه.....
امیدوارم فردای فردای دیگه ای باشه ....
امیدوارم فردا چشمام به درنباشه
ببین اگه من یه سریه راه شی ..
کسی به زور نمیشه عاشق...
لایک و کامنت یادتون نره دوستان گلم 😊😊😊😊😊🖤🖤🖤
۱۲.۱k
۰۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.