تقدیم به همسر زیبام..به همه وجودم..عمرم..
تقدیم به همسر زیبام..به همه وجودم..عمرم..
چون لباس سبز میپوشی روانیم میکنی
تشنه لطف توام بد مهربانیم میکنی
با مخ من همسرت، بدجور بازی میکنی
با سفید و سبز زیبا.بدجور نازی میکنی
زلف یک بر داده ای من را پریشون میکنی
با عقیق ان دو چشمت مست و ویرون میکنی
میدهی لم رو مبل.هردم واویلا میکنی
من میشم مجنون نفس.توام حس لیلا میکنی
آب میشه این دل.نکن همچین، نساز.
پا میشم بدجور میام با تاخت و تاز
شعر گفتم خوب ببخش از هول زیبای تان
من زدو چون سر هم شعر و قافیه بی امان
خاک پاتم من نفس طاقت ندارم دوری ات
بد نمکگیر کرده من را ان دو چشم شوری ات..
چون لباس سبز میپوشی روانیم میکنی
تشنه لطف توام بد مهربانیم میکنی
با مخ من همسرت، بدجور بازی میکنی
با سفید و سبز زیبا.بدجور نازی میکنی
زلف یک بر داده ای من را پریشون میکنی
با عقیق ان دو چشمت مست و ویرون میکنی
میدهی لم رو مبل.هردم واویلا میکنی
من میشم مجنون نفس.توام حس لیلا میکنی
آب میشه این دل.نکن همچین، نساز.
پا میشم بدجور میام با تاخت و تاز
شعر گفتم خوب ببخش از هول زیبای تان
من زدو چون سر هم شعر و قافیه بی امان
خاک پاتم من نفس طاقت ندارم دوری ات
بد نمکگیر کرده من را ان دو چشم شوری ات..
۷۷۶
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.