forced Love
forced Love
part 1
جونگ کوک : هی کله خراب ( جونگین چون خیلی پسر شیطونیع و عاشقه دردسره جونگ کوک لقب کله خراب رو بهش داده )
جونگین همینطور که روی کاناپه لم داده بود و با گوشی بازی میکرد جواب داد
جونگین : چیه
جونگ کوک : میخوام برم بیرون مامان و بابا بلند شدن بهشون بگو رفتم بیرون زود برمیگردم
جونگین : نوکر بابات غلام سیاه
جونگ کوک به سمت جونگین رفت و لپش رو کشید و گفت
جونگکوک : قربون کله خرابم برم
بعدش به سمت در خروجی رفت و سوار ماشینش شد
.................
قصر پارک سئونگ
جیمین : میخوام برای هوا خوری برم بیرون مینهو
( مینهو خدمتکار شخصی جیمینع )
ماشینم رو آماده کنید
مینهو : اما پرنس پدر بزرگتون اجازه نمیدن تنها برید باید با بادیگارد و ون مخصوصتون برید
جیمین : اما من میخوام با ماشین خودم برم
مینهو : اما ...
جیمین : خیلی خب
جیمین گوشیش رو برداشت و به حیاط قصر رفت و سوار ون شد همراه بادیگارد ها از قصر بیرون رفتن
............................
ده دقیقه بعد
ون جیمین به چهار راه رسید و چراغ قرمز شد و وایسادن
چند دقیقه بعد که چراغ سبز شد ون شروع کرد به حرکت کردن که ناگهان
از خیابان سمت راست ماشین مشکی رنگی با شدت به ون خورد
جیمین ناگهان به تنش لرز افتاد
بادیگارد ها با عجله به بیرون اومدن همراه تفنگ
که جونگ کوک خیلی ترسون و هول از ماشین اومد پایین
اما غرورش بهش اجازه نداد که با ترس حرف بزنه
با لحن شاکیانه شروع کرد به داد زدن و گفت
جونگ کوک : چیکار میکنی روانی حواست نیست نمیبینی من دارم میام میتونی اون پای چلاقت رو روی ترمز بزاری و وایسی من رد شم
از داخل ون جیمین داشت به جونگ کوک نگاه میکرد
اصلا به حرفاش گوش نمیکرد فقط داشت به صورتش نگاه میکرد
توی این فکر بود که این پسر چقدر کیوت و دلبره حتی حرف های تندی هم که میزد به گوش جیمین شیرین می اومد
جیمین به بادیگاردش گفت
جیمین : بیخیال اون کیوت بشید بیایید سوار شید بریم
بادیگارد ها بدون گفتن چیزی سوار ماشین شدن و حرکت کردن
جونگ کوک هم سوار شد و با خودش گفت
جونگ کوک : اخیش خلاص شدم نمیدونستم صدام انقدر بدرد بخوره از این به بعد با جونگین اینطوری حرف میزنم که حداقل یه ذره به حرفام گوش بده
..........................
اسلاید دو : استایل جیمین
اسلاید سه : استایل جونگ کوک
اسلاید چهار : ماشین جونگ کوک
اسلاید پنج : ون جیمین
اسلاید شش : بادیگارد های جیمین
اسلاید هفت : قصر پارک سئونگ
امیدوارم از رمان خوشتون اومده باشه
اولین رمانم بود زیاد بلد نیستم ترفند های رمان نویسی رو
بازم اگر اشکالی دیدید ببخشید
part 1
جونگ کوک : هی کله خراب ( جونگین چون خیلی پسر شیطونیع و عاشقه دردسره جونگ کوک لقب کله خراب رو بهش داده )
جونگین همینطور که روی کاناپه لم داده بود و با گوشی بازی میکرد جواب داد
جونگین : چیه
جونگ کوک : میخوام برم بیرون مامان و بابا بلند شدن بهشون بگو رفتم بیرون زود برمیگردم
جونگین : نوکر بابات غلام سیاه
جونگ کوک به سمت جونگین رفت و لپش رو کشید و گفت
جونگکوک : قربون کله خرابم برم
بعدش به سمت در خروجی رفت و سوار ماشینش شد
.................
قصر پارک سئونگ
جیمین : میخوام برای هوا خوری برم بیرون مینهو
( مینهو خدمتکار شخصی جیمینع )
ماشینم رو آماده کنید
مینهو : اما پرنس پدر بزرگتون اجازه نمیدن تنها برید باید با بادیگارد و ون مخصوصتون برید
جیمین : اما من میخوام با ماشین خودم برم
مینهو : اما ...
جیمین : خیلی خب
جیمین گوشیش رو برداشت و به حیاط قصر رفت و سوار ون شد همراه بادیگارد ها از قصر بیرون رفتن
............................
ده دقیقه بعد
ون جیمین به چهار راه رسید و چراغ قرمز شد و وایسادن
چند دقیقه بعد که چراغ سبز شد ون شروع کرد به حرکت کردن که ناگهان
از خیابان سمت راست ماشین مشکی رنگی با شدت به ون خورد
جیمین ناگهان به تنش لرز افتاد
بادیگارد ها با عجله به بیرون اومدن همراه تفنگ
که جونگ کوک خیلی ترسون و هول از ماشین اومد پایین
اما غرورش بهش اجازه نداد که با ترس حرف بزنه
با لحن شاکیانه شروع کرد به داد زدن و گفت
جونگ کوک : چیکار میکنی روانی حواست نیست نمیبینی من دارم میام میتونی اون پای چلاقت رو روی ترمز بزاری و وایسی من رد شم
از داخل ون جیمین داشت به جونگ کوک نگاه میکرد
اصلا به حرفاش گوش نمیکرد فقط داشت به صورتش نگاه میکرد
توی این فکر بود که این پسر چقدر کیوت و دلبره حتی حرف های تندی هم که میزد به گوش جیمین شیرین می اومد
جیمین به بادیگاردش گفت
جیمین : بیخیال اون کیوت بشید بیایید سوار شید بریم
بادیگارد ها بدون گفتن چیزی سوار ماشین شدن و حرکت کردن
جونگ کوک هم سوار شد و با خودش گفت
جونگ کوک : اخیش خلاص شدم نمیدونستم صدام انقدر بدرد بخوره از این به بعد با جونگین اینطوری حرف میزنم که حداقل یه ذره به حرفام گوش بده
..........................
اسلاید دو : استایل جیمین
اسلاید سه : استایل جونگ کوک
اسلاید چهار : ماشین جونگ کوک
اسلاید پنج : ون جیمین
اسلاید شش : بادیگارد های جیمین
اسلاید هفت : قصر پارک سئونگ
امیدوارم از رمان خوشتون اومده باشه
اولین رمانم بود زیاد بلد نیستم ترفند های رمان نویسی رو
بازم اگر اشکالی دیدید ببخشید
۳.۹k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.