تا آسمان شکستنم را دید ب هوایه دلم ابری شد...
تا آسمان شکستنم را دید ب هوایه دلم ابری شد...
تا دید ک بغض گلویم نمیشکند برایم گریست...
آنگاه بود ک زیر باران چشمانم ابری شد...
مرواریدهایه چشمانم ریختند...
اما خدا هم فهمید ک من قلبم شکست...
فرشته ای فرستاد تا قلب شیشه ایِ مرا بند زند...
درستش کرد و رویش را با سنگ پوشاند...
گفت عشق زمینی چ سود؟...
شکستن دیگر با تو غریب ست!
تا دید ک بغض گلویم نمیشکند برایم گریست...
آنگاه بود ک زیر باران چشمانم ابری شد...
مرواریدهایه چشمانم ریختند...
اما خدا هم فهمید ک من قلبم شکست...
فرشته ای فرستاد تا قلب شیشه ایِ مرا بند زند...
درستش کرد و رویش را با سنگ پوشاند...
گفت عشق زمینی چ سود؟...
شکستن دیگر با تو غریب ست!
۲.۳k
۱۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.