عاشقانه
کز می کنم یک گوشه ی تاریک
پرپر زنون چشمامو می بندم
اشک از چشام سر میره و با بغض
هِق هِق کنون با گریه می خندم
حالم شبیه اون روانی هست
که از همه عالم شده رونده
میره سفر تا بلکه بهتر شه
قرصاااش بازم خونه جا مونده
رفتم سر راهش بگم برگرد
تنهاتر از تنهام، ویرونم
بی روح و سرد و بی تفاوت بود
میرفت و میرفت از تنم جونم
میگفت: نگو از عشق وقتیکه
عشقت نمی ارزه، نمی صرفه
وقتی نمیدونی که این واژه
وزنش چیه یا این که چَن حرفه
فریاد بغضم شد خفه با درد
شد آرزوها رو سرم آوار
اون رفته و مونده جای خالیش
چشمای خیس و حسرت دیدار
توی سرم حرفاش، مثل پُتک
می کوبه و یادآورم میشه
قلبش سیاه و جنسش از سنگه
خواهی نخواهی باورم میشه
ای دل صبوری کن نمی بینی
وقتم تمومه، ساکمو بستم
من از خدا از اون از این عالم
حتّی من از دست خودم خستم
پرپر زنون چشمامو می بندم
اشک از چشام سر میره و با بغض
هِق هِق کنون با گریه می خندم
حالم شبیه اون روانی هست
که از همه عالم شده رونده
میره سفر تا بلکه بهتر شه
قرصاااش بازم خونه جا مونده
رفتم سر راهش بگم برگرد
تنهاتر از تنهام، ویرونم
بی روح و سرد و بی تفاوت بود
میرفت و میرفت از تنم جونم
میگفت: نگو از عشق وقتیکه
عشقت نمی ارزه، نمی صرفه
وقتی نمیدونی که این واژه
وزنش چیه یا این که چَن حرفه
فریاد بغضم شد خفه با درد
شد آرزوها رو سرم آوار
اون رفته و مونده جای خالیش
چشمای خیس و حسرت دیدار
توی سرم حرفاش، مثل پُتک
می کوبه و یادآورم میشه
قلبش سیاه و جنسش از سنگه
خواهی نخواهی باورم میشه
ای دل صبوری کن نمی بینی
وقتم تمومه، ساکمو بستم
من از خدا از اون از این عالم
حتّی من از دست خودم خستم
۱۲.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.