حوس عشق پارت ۶۶
خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم دیدم جونگ کوک نیست همه جا رو گشتم نبود من:یعنی کجا رفته رفتم سمت آشپزخونه دیدم صبحونه چیده شده یه نامم رو میزه تو نامه نوشته بود کوک:صبح بخیر عشقم من رفتم کمپانی تا شبم نمیام میخواستم بگم مراقب خودت باش دوست دارم خیالم راحت شد نشستم صبحونمو خوردم و رفتم رو مبل نشستم تو گوشیم بودم حوصلم سر رفته بود ساعت هفت بود که دیدم تهیونگ اومد خونه من:عه تو چرا اومدی تهیونگ:میرا زود حاضر شو باید بریم جایی من:کجا تهیونگ:فعلا برو حاضرشو لباس خوشگلاتم بپوش رفتم لباس پوشیدم یه شلوار آب لی اسپرت پوشیدم با یه تیشرت جذب سفید که آستیناش حلقه ای بود با یه کته آبیه لیم باهاش پوشیدم و لباس سفیدمو دادم تو شلوارم شلوارم یکم کوتاه بود پاچه هاش کوتاه بود با یه پوتین کرمی که تا موچه پام بودم پوشیدم تهیونگ:میرا من:اومدم یه آرایش ملایمم کردم خط چشم با یه رژلب کرمی و بعد رفتم سروار ماشین تهیونگ شدم من:نمیخوای بگی کجا میریم تهیونگ:عجله داریا میریم میفهمی رسیدیم یهو انگار یه چیزی بست به چشمم من:تهیونگ داری چیکار میکنی تهیونگ:هیششش دستمو گرفته بود که نیوفتم بعد گفت وایسم وایسادم تهیونگ:تا سه میشمارم بعد چشماتو باز میکنم من:خیله خوب تا سه شمرد بعد چشمامو باز کرد تهیونگ:چشماتو باز کن همون موقع چشمامو باز کردم دیدم مونگ کوک جلومه خیلیم خوشتیپ شده بود من:جججونگکوک کوک:میرا برای این آوردمت اینجا که یه چیزی بهت بگم همون موقع یه جعبه از تو کتش در آورد جعبه مشکی دو تا دستامو گذاشتم جلو دهنم تو شوک بودم جعبه رو باز کرد یه انگوشتر خوشگل بود توش یعنی این واقعیه کوک:میرا حاضری تا آخر عمر کنارم بمونی با من ازدواج میکنی نمیتونستم حرف بزنم فقط سرمو تکون دادم من:آ آ آره بعد پاشد حلقه رو کرد تو دستم بعد پریدم بغلس کردم پسرا همه تشویقمون کرد جیهوپ:هیییییی مبارکه جیمین:مبارکههه سفت بغلم کرده بود
۶۰.۳k
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.