تولد دوستم بود ، برایش مجسمه ای گرفتم ، اما درست چند ساعت
تولد دوستم بود ، برایش مجسمه ای گرفتم ، اما درست چند ساعت قبل از اینکه ببینمش افتاد و شکست . نه می شد دستِ خالی بروم ، نه می شد مجسمه ی شکسته را ببرم ، فرصتی هم نداشتم . به سرم زد آن را بچسبانم ، جوری که مثل روز اولش بشود .
اما کمی بیشتر که فکر کردم با خودم گفتم ؛ شاید بتوانم درستش کنم اما دیگر به دردِ هدیه دادن نمی خورَد ، چون "اصالت"ِ آن هدیه ، دیگر از بین رفته بود !!!
به عقیده ی من رابطه ی آدم ها شبیه به یک مجسمه است .
از رابطه های آسیب دیده تان ، توقعِ سابق را نداشته باشید ،
رابطه ای که یک بار از هم پاشیده و ویران شده ، شاید قابل ترمیم باشد ، اما هرگز شبیه به قبل نخواهد شد .
و از رفاقت هایتان هم بعد از ضربه و کدورت هایِ بزرگ ، توقع زیادی نداشته باشید ، رفیقی که یک روز از شما زخم خورده و آسیب دیده ، شاید شما را ببخشد ، شاید کنارتان بماند ، اما دیگر برایتان "رفیق" نخواهد شد ...
رشته ی روابطتان را نه آنقدر بی حوصله بگیرید که رها شود ، نه آنقدر محکم ، که بگسلد ،
که همیشه نمی توان مثلِ روزِ اول ساخت
و همیشه نمی توان همه چیز را درست کرد ...
#نرگس_صرافیان
اما کمی بیشتر که فکر کردم با خودم گفتم ؛ شاید بتوانم درستش کنم اما دیگر به دردِ هدیه دادن نمی خورَد ، چون "اصالت"ِ آن هدیه ، دیگر از بین رفته بود !!!
به عقیده ی من رابطه ی آدم ها شبیه به یک مجسمه است .
از رابطه های آسیب دیده تان ، توقعِ سابق را نداشته باشید ،
رابطه ای که یک بار از هم پاشیده و ویران شده ، شاید قابل ترمیم باشد ، اما هرگز شبیه به قبل نخواهد شد .
و از رفاقت هایتان هم بعد از ضربه و کدورت هایِ بزرگ ، توقع زیادی نداشته باشید ، رفیقی که یک روز از شما زخم خورده و آسیب دیده ، شاید شما را ببخشد ، شاید کنارتان بماند ، اما دیگر برایتان "رفیق" نخواهد شد ...
رشته ی روابطتان را نه آنقدر بی حوصله بگیرید که رها شود ، نه آنقدر محکم ، که بگسلد ،
که همیشه نمی توان مثلِ روزِ اول ساخت
و همیشه نمی توان همه چیز را درست کرد ...
#نرگس_صرافیان
۵۹۷
۲۷ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.