فیک من فقط تورو میخوام پارت ۵ قسمت دوم
ازدید خودت//
فردا//
با نور خورشید از خواب بیدار شدم....اخیششششش....ادم وقتی زود میخوابه راحت میشه...پاشدم نشستم
+نام نام نام
پشتم به ساعت بود...
+بزار حدس بزنم ساعتتتت...اممم....۱۰ صبحه....چچچچچچییییی
ساعت ۲ونیم ظهر بوددد😳😳😳😳😂💔
وایییی نههههه قرار بود با کوک ساعت ۳ بریم نزدیک برج...واااییی....فوری پاشدم رفتم حموم موهامو شونه کردمو یه ارایش ساده کردمو یه هودیه صورتی با یه شلوار لی پوشیدمو مو هامو ازاد پشتم گذاشتمو رفتم پایین....همون موقع ماشین کوک جلوم قرار گرفت...پیاده شد
محو جذابیتش شدم😍
_نمیخوای سلام کنی و سوار شی؟😂
+چه سکشی شدی لعنتی
رفتم جلوو دستمو رو سینش کشیدم....یه لحظه به خودم اومدمو عقب کشیدم
+ا..اه ببخشید دست خودم نبود
_😂😂اشکال نداره....همه اینطورین😂😎
یه لحظه از اون کلمه ی همه بدم اومدو حسودیم شد....یعنی دخترای دیگه هم اینطوری دیدنش؟
من دارم چی میگم😳من فقط عاشق تهیونگم...اررررهههه
_//درو برام باز کرد//سوار شو....توهم با این لباسا خوشگل شدیااا😂😍
_اهههه...برو اون ور😅😄
سوار شدیم...یه اهنگ شاد پخش کردو بعضی اوقات مسخره بازی درمیاورد که باعث میشد خندم بگیره....رسیدیم....واوووو تابحال اینجا نیومده بودم چقدرم شلوغههه اوهههه😀😀
_//درو باز کرد//بفرمایید پایین ملکه ی من..
+اههه کوک مسخره بازی درنیار😂😂😅
یدونه اروم زدم روی سرش....وایییی چه موهای نرمی داشت...درو بستو ماشینو قفل کردو اومد سمتم...
_چیزه....میشه دستتو بگیرم؟
+نه!
_حداقل استینتو
اینو باحالت پچه گانه ای گفت که خندم گرفتو گفتم
+😂باشه
کل اونجارو گشتیمو کلی چیزای شیرین خوردیم تا بالاخره شب شد....چقدر خوشگل بود شبش....همه جا نورانی بود....منو کوک تکیه دادیم به نرده های پلو قهومونو میخوردیم
_//اروم گفت ولی تو شنیدی//خیلی دوست دارم لونا//لونا خودتی//
با این حرفش صورتم سرخ شدو فک کنم اون فهمید چون خندید
_😂😂😂😂😂😂😂😂😂
زدم به سینش
+اِاِاِاِاِاِ😣
بغلم کرد....از این کارش شکه شدم...اما یه حس خوبی بود...
+چه بوی خوبی میدی
_توهم همینطور....
بعدموهامو بو کرد....
ادامه دارد😂💔
ناراحت شدم اخ گلبم😟دوتا داداشو دارم ازهم جدا میکنم اههه😂😟💔
فردا//
با نور خورشید از خواب بیدار شدم....اخیششششش....ادم وقتی زود میخوابه راحت میشه...پاشدم نشستم
+نام نام نام
پشتم به ساعت بود...
+بزار حدس بزنم ساعتتتت...اممم....۱۰ صبحه....چچچچچچییییی
ساعت ۲ونیم ظهر بوددد😳😳😳😳😂💔
وایییی نههههه قرار بود با کوک ساعت ۳ بریم نزدیک برج...واااییی....فوری پاشدم رفتم حموم موهامو شونه کردمو یه ارایش ساده کردمو یه هودیه صورتی با یه شلوار لی پوشیدمو مو هامو ازاد پشتم گذاشتمو رفتم پایین....همون موقع ماشین کوک جلوم قرار گرفت...پیاده شد
محو جذابیتش شدم😍
_نمیخوای سلام کنی و سوار شی؟😂
+چه سکشی شدی لعنتی
رفتم جلوو دستمو رو سینش کشیدم....یه لحظه به خودم اومدمو عقب کشیدم
+ا..اه ببخشید دست خودم نبود
_😂😂اشکال نداره....همه اینطورین😂😎
یه لحظه از اون کلمه ی همه بدم اومدو حسودیم شد....یعنی دخترای دیگه هم اینطوری دیدنش؟
من دارم چی میگم😳من فقط عاشق تهیونگم...اررررهههه
_//درو برام باز کرد//سوار شو....توهم با این لباسا خوشگل شدیااا😂😍
_اهههه...برو اون ور😅😄
سوار شدیم...یه اهنگ شاد پخش کردو بعضی اوقات مسخره بازی درمیاورد که باعث میشد خندم بگیره....رسیدیم....واوووو تابحال اینجا نیومده بودم چقدرم شلوغههه اوهههه😀😀
_//درو باز کرد//بفرمایید پایین ملکه ی من..
+اههه کوک مسخره بازی درنیار😂😂😅
یدونه اروم زدم روی سرش....وایییی چه موهای نرمی داشت...درو بستو ماشینو قفل کردو اومد سمتم...
_چیزه....میشه دستتو بگیرم؟
+نه!
_حداقل استینتو
اینو باحالت پچه گانه ای گفت که خندم گرفتو گفتم
+😂باشه
کل اونجارو گشتیمو کلی چیزای شیرین خوردیم تا بالاخره شب شد....چقدر خوشگل بود شبش....همه جا نورانی بود....منو کوک تکیه دادیم به نرده های پلو قهومونو میخوردیم
_//اروم گفت ولی تو شنیدی//خیلی دوست دارم لونا//لونا خودتی//
با این حرفش صورتم سرخ شدو فک کنم اون فهمید چون خندید
_😂😂😂😂😂😂😂😂😂
زدم به سینش
+اِاِاِاِاِاِ😣
بغلم کرد....از این کارش شکه شدم...اما یه حس خوبی بود...
+چه بوی خوبی میدی
_توهم همینطور....
بعدموهامو بو کرد....
ادامه دارد😂💔
ناراحت شدم اخ گلبم😟دوتا داداشو دارم ازهم جدا میکنم اههه😂😟💔
۸.۰k
۲۵ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.