من از این فاصله ها. فاصله ها دلگیرم
من از این فاصله ها. فاصله ها دلگیرم
بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم
دل من با همه آدمکهایی که به دنبال تواند
قهر می گردد و من با خود خود درگیرم
دیر سالیست که می خواهم از اینجا بروم
ولی انگار که با قلب زمین درگیرم
مثل اینست که من با همه هق هق خود
"روی سجاده احساس تو جان میگیرم"
ساعت گریه و غم هیچ نمی خواهد و من
در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم
بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم
دل من با همه آدمکهایی که به دنبال تواند
قهر می گردد و من با خود خود درگیرم
دیر سالیست که می خواهم از اینجا بروم
ولی انگار که با قلب زمین درگیرم
مثل اینست که من با همه هق هق خود
"روی سجاده احساس تو جان میگیرم"
ساعت گریه و غم هیچ نمی خواهد و من
در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم
۹۴۰
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.