طعم عشق و نفرت p²
ببخشید برا پارت دو دیر شد
******************************************
مایکی اومد و کنار ا/ت نشست : سلام اسم من مایکیه امید وارم دوست های خوبی بشیم
ا/ت که داشت خودشو جررررررر میداد : بله خوشبختم منم ا/ت هستم
مایکی : منم خوشبختم
ا/ت در ذهن خود * اوممممممم به نظر نمیاد پسر بدی باشه وایییییی دارم چی میگم اون رئیس گنگ توکیو مانجیه بهتره نزدیکش نشم
زنگ تفریح * نانا دوست ا/ت هست (نانا ات رو کی کی صدا میکنه
نانا : سلام کی کی خوبییییییییی *بغل کردن کی کی*
کی کی : ارع خوبم تو چطوری
نانا منم خوبم راستی اون پسر جدیده خوش به حالت که بغل دستیته
کی کی اوففففف واقعا تو هممممم چرا همه به اون پسره ی احمق چسبیدن اخهههههه
نانا نخیرم اون خیلی کیوتتتتتتتتت
کی کی نه نیست
نانا چرا هست
کی کی باشه باشه تسلیمممم
نانا خوب شد که تسلیم شدی حیحیحی
کی کی اوففففففف اها راستی میای بعد از مدرسه بریم کتاب خونه
نانا الهههههههه بلیم
کی کی پس ساعت ۵ میبینمت
بعد از مدرسه * از زبان کی کی ( به دلیل گشادیه نویسنده اسم ات از این به بعد کی کی هست )
اخیششششش از دست زر زر کردناش راحت شدم ها( منظورش استادشه )
خوب باید ساعت ۵ برم کتاب خونه الا ساعت ۳۰ : ۲ تا برسم خونه ساعت میشه ۳ و تا کار های خونه رو بکنم ساعت ۴ میشه هاه پس ۱ ساعت دیگه رو چی کار کنم اها میرم کافه ببینم چی داره بگیرم بخورم
(بعد از انجام کار ها الا ساعت ۴)
از زبان کی کی
حیحیحیی خوب حالا باید یه لباس خوب بپوشم و برم کافه (اسلاید ۲ لباس کی کی)
خوب عجب لباشی شد ها حیحیحیحی خوب دیگه بسه برم بیرون : در رو قفل کردم و راه افتادم کلا دو کوچه با کافه فاصله داشتم که توی یکی از کوچه ها صدای جیغ زیادی میومد منم رفتم ببینم چه خبره که دیدم داشتن یه دختر رو اذیت میکردن
یه میله رو برداشتم و رفتم داخل کوچه داشتم یه دختر با موهای بلوند و چشمای عسلی رو اذیت میکردن
کی کی هوی عوض*یا با اون دختر چی کا دارین
دختر تو......رو.....خ..دا..ن..جا...تم بده
کی کی رفت جلو و اون ۳ تا پسر ر کلا به چیز داد و برگشت سمت دختر و گفت حالت خوبه اسمت چیه
دختر گفت بله حالم خوبه ممنونممممم اسمم اماعه
کی کی باشه بیا بریم خونتون برسونمت؟؟
اما ممنونم میشم اگه این کار رو کنی
کی کی باش
بعد از رسیدن به خونه *
اما ممنونم چطور میتونم جبران کنم (و در رو زد )
کسی که در رو باز کرد.........................
نویسنده گشاد است انتظار نداشته باشید
******************************************
مایکی اومد و کنار ا/ت نشست : سلام اسم من مایکیه امید وارم دوست های خوبی بشیم
ا/ت که داشت خودشو جررررررر میداد : بله خوشبختم منم ا/ت هستم
مایکی : منم خوشبختم
ا/ت در ذهن خود * اوممممممم به نظر نمیاد پسر بدی باشه وایییییی دارم چی میگم اون رئیس گنگ توکیو مانجیه بهتره نزدیکش نشم
زنگ تفریح * نانا دوست ا/ت هست (نانا ات رو کی کی صدا میکنه
نانا : سلام کی کی خوبییییییییی *بغل کردن کی کی*
کی کی : ارع خوبم تو چطوری
نانا منم خوبم راستی اون پسر جدیده خوش به حالت که بغل دستیته
کی کی اوففففف واقعا تو هممممم چرا همه به اون پسره ی احمق چسبیدن اخهههههه
نانا نخیرم اون خیلی کیوتتتتتتتتت
کی کی نه نیست
نانا چرا هست
کی کی باشه باشه تسلیمممم
نانا خوب شد که تسلیم شدی حیحیحی
کی کی اوففففففف اها راستی میای بعد از مدرسه بریم کتاب خونه
نانا الهههههههه بلیم
کی کی پس ساعت ۵ میبینمت
بعد از مدرسه * از زبان کی کی ( به دلیل گشادیه نویسنده اسم ات از این به بعد کی کی هست )
اخیششششش از دست زر زر کردناش راحت شدم ها( منظورش استادشه )
خوب باید ساعت ۵ برم کتاب خونه الا ساعت ۳۰ : ۲ تا برسم خونه ساعت میشه ۳ و تا کار های خونه رو بکنم ساعت ۴ میشه هاه پس ۱ ساعت دیگه رو چی کار کنم اها میرم کافه ببینم چی داره بگیرم بخورم
(بعد از انجام کار ها الا ساعت ۴)
از زبان کی کی
حیحیحیی خوب حالا باید یه لباس خوب بپوشم و برم کافه (اسلاید ۲ لباس کی کی)
خوب عجب لباشی شد ها حیحیحیحی خوب دیگه بسه برم بیرون : در رو قفل کردم و راه افتادم کلا دو کوچه با کافه فاصله داشتم که توی یکی از کوچه ها صدای جیغ زیادی میومد منم رفتم ببینم چه خبره که دیدم داشتن یه دختر رو اذیت میکردن
یه میله رو برداشتم و رفتم داخل کوچه داشتم یه دختر با موهای بلوند و چشمای عسلی رو اذیت میکردن
کی کی هوی عوض*یا با اون دختر چی کا دارین
دختر تو......رو.....خ..دا..ن..جا...تم بده
کی کی رفت جلو و اون ۳ تا پسر ر کلا به چیز داد و برگشت سمت دختر و گفت حالت خوبه اسمت چیه
دختر گفت بله حالم خوبه ممنونممممم اسمم اماعه
کی کی باشه بیا بریم خونتون برسونمت؟؟
اما ممنونم میشم اگه این کار رو کنی
کی کی باش
بعد از رسیدن به خونه *
اما ممنونم چطور میتونم جبران کنم (و در رو زد )
کسی که در رو باز کرد.........................
نویسنده گشاد است انتظار نداشته باشید
۱۹۷
۰۹ آبان ۱۴۰۳