همه تقصیر بارانهای پاییز است می دانم

همه تقصیر بارانهای پاییز است می دانم!
برای تو جهان بینی غم انگیز است می دانم


حریم امن می خواهی "بخز در لاکت ای حیوان !
که بیرون برف و بوران" است و پرهیز است می دانم

برای اهل دنیا حال و بی شبهه برای ما
دمی با عشق سر کردن همه چیز است می دانم

بیاور جام را پرکن دمی ساقی میخانه
که مشک حضرت انگور لبریز است می دانم

مگردان دور از عشق و مگو مستی نمی فهمی
که لای آستینش خنجر تیز است می دانم

#سید_مهدی_نژاد_هاشمی
دیدگاه ها (۱)

بحر عشق

عشق

تحمل کردن دیوانه ها بسیار بغرنج است

صراحی بشکن و ساغر بریز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط