حالات اسرا بعد از عاشورا
وقایعی که بعد از واقعه عاشورا برای اسرای اهل بیت از کربلا تا مدینه اتفاق افتاد:قسمت بیستم جهادتبیین :روحانی حسینی .
يکي از بزرگترين فجايع بشري در 10 محرم سال 61 هـ ق در سرزمين کربلا توسط امويان به وقوع پيوست هنوز نيم قرني از رحلت پيامبر اسلام (ص)سپري نشده بود که فرزند دختر آن بزرگوار را امت خودش به دستور کسي که جانشين ظاهري آن حضرت بود به شهادت رساندند و فجايع عظيم ديگري از جمله بريدن سر کشتهها و غارت اموال و به اسارت گرفتن اهلبيت (ع) مبادرت ورزيدند.
وقايعي که بعد از شهادت امام حسين (ع) از کربلا تا مدينه براي اهلبيت اتفاق افتاد خيلي بيشتر از آنست که بتوان آنها را در پاسخ يک سؤال و بطور مختصر بيان نمود. همچنين بيشتر وقايع را ثبت نکردهاند و يا اگر ثبت شده به تاريخ دقيق آن اشاره نشده و به طور مطلق به محل وقوع آن اشاره رفته. حال در پاسخ اين پرسشگر عزيز بطور خلاصه و فهرستوار به وقايع مهم که بعد از شهادت امام حسين (ع) که گويا منظور سؤالکننده که گفته بعد از واقعه عاشورا، همان شهادت امام حسين (ع) باشد. اشاره ميشود.
سال 61 هـ ق عصر روز دهم محرم لشکر يزيد بعد از اينکه امام حسين (ع)را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خيمهها و آزار و اذيت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوي خيمههاي حرم امام حسين (ع) روي آوردند و اثاث و البسه و شتران را به يغما بردند و گاه بانويي از آن اهلبيت پاک با آن بيشرمان بر سر جامهاي در کشمکش بود و عاقبت آن لئيمان جامه را از او ميربودند.[1]
دختران رسول خدا (ص)و حريم او از خيمهها بيرون آمده و ميگريستند و در فراق حاميان و عزيزان خود شيون و زاري مينمودند.
بعد از اين اهلبيت را با لباس به يغما رفته به اسيري گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن ميگفتند که ما را بر کشته حسين (ع) بگذرانيد. چون اهلبيت نگاهشان به کشتهها افتاد فرياد کشيدند و بر صورت خود زدند.[2] بعد از اين قضايا عمر سعد ملعون در ميان يارانش جار کشيد: چه کسي است که اسب بر پشت و سينة حسين (ع) بتازد! ده کس داوطلب شدند و تن حسين (ع) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.[3]
و همان عصر عاشورا بود که عمر سعد سر مبارک امام حسين (ع) را با خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم ازدي نزد عبيداله بن زياد به کوفه فرستاد و سرهاي ياران و خاندان او را جمع کرده و هفتاد دو سر بود و به همراهي شمر بن ذيالجوشن و قيس بن اشعث به کوفه فرستاد.[4] سپس کشتههاي خودشان را پيدا کرده دفن نمودند ولي جنازه بي سر و زير پاي اسبان لگدکوب شده امام حسين (ع) و يارانش تا روز دوازدهم محرم عريان در بيابان کربلا بود تا اينکه توسط قبيله بنياسد و به راهنمائي امام سجاد (ع) دفن شدند.[5]
شب يازدهم محرم را گويا اسراي اهلبيت در يک خيمه نيمسوخته سپري نمودند در اين رابطه در مقاتل چيزي از احوال اهلبيت نقل نشده ولي ميتوان تصور کرد که چه شب سختي را بعد از يک روز پر سوز و از دست دادن عزيزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خيمهها و اهانتها و... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا به سوي کوفه را ميدهد و زنان و حرم امام حسين (ع) را بر شتران بيجهاز سوار کرده و اين ودايع نبوت را چون اسيران کفّار در سختترين مصائب و هُموم کوچ ميدهند.[6] در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قيس بن قرّه گويد: هرگز فراموش نميکنم لحظهاي را که زينب دختر فاطمه را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسين عبور دادند که از سوز دل ميناليد... و امام سجاد (ع) مي فرمايد: ... من به شهدا نگريستم که روي خاک افتاده و کسي آنها را دفن نکرده، سينهام تنگ شد و به اندازهاي بر من سخت گذشت که نزديک بود جانم بر آيد و عمهام زينب وقتي از حالم با خبر شد مرا دلداري داد که بيتابي نکنم.[7] (گويا اسراي کربلا را دوبار به قتلگاه ميآورند، يک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خيام و به درخواست خود اسرا و يک بار هم در روز يازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و اين کار عمر سعد شايد به خاطر اين بود که ميخواست اهلبيت با ديدن جنازههاي عريان و زير آفتاب مانده شکنجه روحي به اسرا داده باشد.)
ادامه دارد
يکي از بزرگترين فجايع بشري در 10 محرم سال 61 هـ ق در سرزمين کربلا توسط امويان به وقوع پيوست هنوز نيم قرني از رحلت پيامبر اسلام (ص)سپري نشده بود که فرزند دختر آن بزرگوار را امت خودش به دستور کسي که جانشين ظاهري آن حضرت بود به شهادت رساندند و فجايع عظيم ديگري از جمله بريدن سر کشتهها و غارت اموال و به اسارت گرفتن اهلبيت (ع) مبادرت ورزيدند.
وقايعي که بعد از شهادت امام حسين (ع) از کربلا تا مدينه براي اهلبيت اتفاق افتاد خيلي بيشتر از آنست که بتوان آنها را در پاسخ يک سؤال و بطور مختصر بيان نمود. همچنين بيشتر وقايع را ثبت نکردهاند و يا اگر ثبت شده به تاريخ دقيق آن اشاره نشده و به طور مطلق به محل وقوع آن اشاره رفته. حال در پاسخ اين پرسشگر عزيز بطور خلاصه و فهرستوار به وقايع مهم که بعد از شهادت امام حسين (ع) که گويا منظور سؤالکننده که گفته بعد از واقعه عاشورا، همان شهادت امام حسين (ع) باشد. اشاره ميشود.
سال 61 هـ ق عصر روز دهم محرم لشکر يزيد بعد از اينکه امام حسين (ع)را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خيمهها و آزار و اذيت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوي خيمههاي حرم امام حسين (ع) روي آوردند و اثاث و البسه و شتران را به يغما بردند و گاه بانويي از آن اهلبيت پاک با آن بيشرمان بر سر جامهاي در کشمکش بود و عاقبت آن لئيمان جامه را از او ميربودند.[1]
دختران رسول خدا (ص)و حريم او از خيمهها بيرون آمده و ميگريستند و در فراق حاميان و عزيزان خود شيون و زاري مينمودند.
بعد از اين اهلبيت را با لباس به يغما رفته به اسيري گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن ميگفتند که ما را بر کشته حسين (ع) بگذرانيد. چون اهلبيت نگاهشان به کشتهها افتاد فرياد کشيدند و بر صورت خود زدند.[2] بعد از اين قضايا عمر سعد ملعون در ميان يارانش جار کشيد: چه کسي است که اسب بر پشت و سينة حسين (ع) بتازد! ده کس داوطلب شدند و تن حسين (ع) را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.[3]
و همان عصر عاشورا بود که عمر سعد سر مبارک امام حسين (ع) را با خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم ازدي نزد عبيداله بن زياد به کوفه فرستاد و سرهاي ياران و خاندان او را جمع کرده و هفتاد دو سر بود و به همراهي شمر بن ذيالجوشن و قيس بن اشعث به کوفه فرستاد.[4] سپس کشتههاي خودشان را پيدا کرده دفن نمودند ولي جنازه بي سر و زير پاي اسبان لگدکوب شده امام حسين (ع) و يارانش تا روز دوازدهم محرم عريان در بيابان کربلا بود تا اينکه توسط قبيله بنياسد و به راهنمائي امام سجاد (ع) دفن شدند.[5]
شب يازدهم محرم را گويا اسراي اهلبيت در يک خيمه نيمسوخته سپري نمودند در اين رابطه در مقاتل چيزي از احوال اهلبيت نقل نشده ولي ميتوان تصور کرد که چه شب سختي را بعد از يک روز پر سوز و از دست دادن عزيزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خيمهها و اهانتها و... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا به سوي کوفه را ميدهد و زنان و حرم امام حسين (ع) را بر شتران بيجهاز سوار کرده و اين ودايع نبوت را چون اسيران کفّار در سختترين مصائب و هُموم کوچ ميدهند.[6] در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قيس بن قرّه گويد: هرگز فراموش نميکنم لحظهاي را که زينب دختر فاطمه را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسين عبور دادند که از سوز دل ميناليد... و امام سجاد (ع) مي فرمايد: ... من به شهدا نگريستم که روي خاک افتاده و کسي آنها را دفن نکرده، سينهام تنگ شد و به اندازهاي بر من سخت گذشت که نزديک بود جانم بر آيد و عمهام زينب وقتي از حالم با خبر شد مرا دلداري داد که بيتابي نکنم.[7] (گويا اسراي کربلا را دوبار به قتلگاه ميآورند، يک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خيام و به درخواست خود اسرا و يک بار هم در روز يازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و اين کار عمر سعد شايد به خاطر اين بود که ميخواست اهلبيت با ديدن جنازههاي عريان و زير آفتاب مانده شکنجه روحي به اسرا داده باشد.)
ادامه دارد
۶.۳k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.