دختر اجاره ای🖤🕸 𝐩𝐚𝐫 ³ 𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🖤🕸
جنی: خسته شدین؟
مشتری: آره.. یکم تو سرگرمم کن..بیا ساک بزن
جنی: چشم
مشتری دراز کشید و پاهاش رو باز کرد
مشتری: برو
جنی از این کار متنفر بود.. اما مجبور بود انجام بده
جنی شروع کرد
مشتری: عااا.. خیلی خوبه .. اوفف.. هع هع.. آره همینجوری ادامه بده.. عاااااه.. تندتر.. عالیعععع.. بخور..
ده دقیقه بعد مشتری نشست و جنی رو روی پاهاش گذاشت و صورتش رو نوازش میکرد و با موهای جنی بازی میکرد
مشتری: من باید هر طور شده تورو مال خودم کنم..
مو های جنی رو زد کنار و شروع کرد به خوردن گردن جنی
جنی رو خیلی آروم درازش داد و با کمربند دست های جنی رو به بالا بست و تمام بدن جنی رو لیس میزد
جنی: نظرتون چیه پاهام رو هم ببندید؟
مشتری: واقعا افکار منو میخونی؟
جنی لبخند زد اما پشت این لبخند درد بود
مشتری: ولی فعلا خوابم میاد..
دستای جنی رو باز کرد و جنی رو بغل کرد و خوابید
[(فردا)]
مشتری پیش رئیس جنی رفت
رئیس: خب نظرتون چطوره.. بهتون خوش گذشت؟
مشتری: بهترین شب عمرم بود.. هیچ هرزه ای مثل این نیست..
رئیس: خواهش میکنم.. بازم اینجا بیاین
مشتری: راستش میخوام بخرمش..
رئیس: متاسفانه فروشی نیست.
مشتری:هر مبلغی که شما بگین پرداخت میکنم فقط اینو بهم بدینش
رئیس: متاسفم آقای محترم این هرزه برای من صد برابر پولی که بخواین بدین می ارزه.. لطفا دیگه برید
مشتری: اما من..
رئیس: این مرتیکه رو ببرین بیرون
رئیس رفت پیش جنی
رئیس: آفرین کارت خوب بود داره دیدنت میشه
جنی: خواهش میکنم فقط کارمو انجام دادم..
رئیس: خوبه.. بخاطر این کارت اون تنبیه رو برمیدارم
جنی: ممنونم
مشتری: آره.. یکم تو سرگرمم کن..بیا ساک بزن
جنی: چشم
مشتری دراز کشید و پاهاش رو باز کرد
مشتری: برو
جنی از این کار متنفر بود.. اما مجبور بود انجام بده
جنی شروع کرد
مشتری: عااا.. خیلی خوبه .. اوفف.. هع هع.. آره همینجوری ادامه بده.. عاااااه.. تندتر.. عالیعععع.. بخور..
ده دقیقه بعد مشتری نشست و جنی رو روی پاهاش گذاشت و صورتش رو نوازش میکرد و با موهای جنی بازی میکرد
مشتری: من باید هر طور شده تورو مال خودم کنم..
مو های جنی رو زد کنار و شروع کرد به خوردن گردن جنی
جنی رو خیلی آروم درازش داد و با کمربند دست های جنی رو به بالا بست و تمام بدن جنی رو لیس میزد
جنی: نظرتون چیه پاهام رو هم ببندید؟
مشتری: واقعا افکار منو میخونی؟
جنی لبخند زد اما پشت این لبخند درد بود
مشتری: ولی فعلا خوابم میاد..
دستای جنی رو باز کرد و جنی رو بغل کرد و خوابید
[(فردا)]
مشتری پیش رئیس جنی رفت
رئیس: خب نظرتون چطوره.. بهتون خوش گذشت؟
مشتری: بهترین شب عمرم بود.. هیچ هرزه ای مثل این نیست..
رئیس: خواهش میکنم.. بازم اینجا بیاین
مشتری: راستش میخوام بخرمش..
رئیس: متاسفانه فروشی نیست.
مشتری:هر مبلغی که شما بگین پرداخت میکنم فقط اینو بهم بدینش
رئیس: متاسفم آقای محترم این هرزه برای من صد برابر پولی که بخواین بدین می ارزه.. لطفا دیگه برید
مشتری: اما من..
رئیس: این مرتیکه رو ببرین بیرون
رئیس رفت پیش جنی
رئیس: آفرین کارت خوب بود داره دیدنت میشه
جنی: خواهش میکنم فقط کارمو انجام دادم..
رئیس: خوبه.. بخاطر این کارت اون تنبیه رو برمیدارم
جنی: ممنونم
۷.۱k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.