رمان دنیای من

#رمان‌ #دنیای_من
پارت اَوَل:
کَلافِه بِه سَمتِ خُونِه راه اُفتادم اَه اَه شُونزدَه سالِمُونِه و اَندازِه یِ یِه دُنیا بَدبَختی داریم چِرا باس بِریم مَدرِسِه ؟
ها ها ها ؟
یَنی اَصَن چِرا مَن بِه دَنیا اُومَدَم؟
هَمینجُور زیرِ لَب داشتَم غُر غُر میکَردَم به قولِ مُحَنا رَوانیَم بَسکی
بِه خُونِه رِسیدَم
ماشینی دَر خُونَمون پارک بُود
مَنچِه
لابُد این هَمسایِه هامُون مِهمون دارَن
دَرُو باز کَردَم و رَفتَم داخِل
_اهای اَهلِ خُونِه مَن گُشنَمِه...اهای اَهلِ خُونِه مَن خوابَم میاد
کیفَمُو اَنداختَم و کَمَرَمُ و ب*ا*سَ*نَ*مُ*و باهَم تِکُون دادَم
_حالا بیا وَسَط عا عا عا
همینطُور کِه خودَم و بالا پایین میکَردَم و میچَرخیدَم خُوندَم
_خوبَستین؟چِرا س*و........
با تَصویری کِه رُوبِرُوم دیدَم یَعنی میخواسَم زَمین دَهَن باز کَنِه وُ قَشَنگ بِقُلونچِه(کاشُونی=بِخُورِه)دُوتا پِسَر خُوشگِل کِه........
جووووووون
با یِه خانُم و اقایِ مَسِن
با صُورَتایی کَبُود اَز خَندِه نِگاهَم میکَردَن
هَمینطُور که هِی دولا و راست میشَدم میگُفتَم
_عِه خَوبَستین؟حالِ شُما؟مَنَم خوبَم .....الحَمدالِلّه ...شُکر....اِلهی هَمیشِه شادابُ و سَرِحال باشین
پِسَری کِه ۱۸ بِهِش میخُوردُو بِهِش میومَد کوچَکتَر باشِه چِنان زَد زیرِ خَندِه که بَقیَم بِه خَندِه اُفتادَن
حالا کی بِخند کی نَخَند
خانِوادِه ما بِخَند
اونا بِخَند
پیرِ مَردِ رَهگُذَر بِخَند
ریلَکس گُفتَم
_مَن بِرَم لِباس عَوَض کُنَم با اِجازِه
اتاق مَن دَقیق پُشتِ مُبلاس
لِباسامُو با یِه شال و شَلوار مِشکی و تُنیک لیمویی عَوَض کَردَم
خواستَم دَرو باز کُنَم وَلی حَرفاشُون مانِع شُد
بابا_نَذارین بِفَهمِه اون الآن خُوشبَختِه
اقا_بِالاخَرِه کِه چی الان نَفَهمِه دوسال دیگِه میفَهمِه اون بایَد بِفَهمِه کِه.....
با اِدامِه ی حَرفِش مَغزَم سوت کِشید
اینا دارَن چی میگَن؟
..............
نظر بدین❤