"چنار عباسعلی"
"چنار عباسعلی"
آورده اند که حرمسرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابتهای پنهان و آشکار بود،روزی کنیز یکی از بانوان حرم،مرتکب خلافی میشود و از آنرو که میدانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش میکند...
تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به' ری' رسانده و در
/ عبدالعظیم/ بست مینشیند،خبر بست نشینی کنیزک که به شاه میرسد از بانوی حرم میخواهد،گناه کنیز را ببخشد..
البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم،شاه را بفکر میبرد که چاره ای کند تا اهل حرم بهنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی،امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد...
فکر بکری به ذهن شاه رسید،بانویی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خوابنما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای بنام(عباسعلی) مدفون است...
این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه
امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند.
شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را (چنار عباسعلی) نام گذاشتند،هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری میشد رو به امامزاده تازه کشف شده میآورد و دخیل میبست...
زنهای شوهر مُرده،کنیزکان کُتک خورده،یتیمان درد کشیده،مقروضان گرفتار شده،راه ماندگان دست خالی مانده،عاشقان بوصال نرسیده،خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو بسوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد...
ناصرالدین شاه،هر چند این حیله بخرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما بمرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی،آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند...
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد...
چنار عباسعلی نمادی است از "قداست های ساختگی" که بی شک ریشه هایی عمیق در دولت مردان فاسد،فاسق و متظاهر و در جهل و نادانی توده مردم دارد و همپای آن به رویش خود ادامه می دهد...
از کتاب :
"یادداشت هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه"
نوشته دوستعلی خان معیرالممالک،نشر تاریخ ایران...
آورده اند که حرمسرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابتهای پنهان و آشکار بود،روزی کنیز یکی از بانوان حرم،مرتکب خلافی میشود و از آنرو که میدانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش میکند...
تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به' ری' رسانده و در
/ عبدالعظیم/ بست مینشیند،خبر بست نشینی کنیزک که به شاه میرسد از بانوی حرم میخواهد،گناه کنیز را ببخشد..
البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم،شاه را بفکر میبرد که چاره ای کند تا اهل حرم بهنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی،امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد...
فکر بکری به ذهن شاه رسید،بانویی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خوابنما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای بنام(عباسعلی) مدفون است...
این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه
امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند.
شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را (چنار عباسعلی) نام گذاشتند،هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری میشد رو به امامزاده تازه کشف شده میآورد و دخیل میبست...
زنهای شوهر مُرده،کنیزکان کُتک خورده،یتیمان درد کشیده،مقروضان گرفتار شده،راه ماندگان دست خالی مانده،عاشقان بوصال نرسیده،خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو بسوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد...
ناصرالدین شاه،هر چند این حیله بخرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما بمرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی،آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند...
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد...
چنار عباسعلی نمادی است از "قداست های ساختگی" که بی شک ریشه هایی عمیق در دولت مردان فاسد،فاسق و متظاهر و در جهل و نادانی توده مردم دارد و همپای آن به رویش خود ادامه می دهد...
از کتاب :
"یادداشت هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه"
نوشته دوستعلی خان معیرالممالک،نشر تاریخ ایران...
۱.۶k
۱۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.